دنیایاقتصاد- محمدفاضل نوربخش : «بورس سیاسی» واژهای است که از درهم تنیدهشدن بخش مولد اقتصاد با رویکرد سیاسی حاکم در کشور نشات میگیرد. به باور برخی از کارشناسان بازار سرمایه، بازار سهام ایران با توجه به میزان حساسیتپذیری آن نسبت به مواضع سیاست داخلی و سیاستخارجه کشور بهمثابه بورس سیاسی تلقی میشود، به اینمعنی که هر آنچه در بخش سیاسی کشور، از اظهارنظر نمایندگان مجلس گرفته تا نحوه تعامل با سایر کشورها در ابعاد جهان نظیر معاهدههای بزرگ بینالمللی از جمله برنامه جامع اقداممشترک، همگی در جهتگیری این بازار تاثیر بسزایی خواهند داشت.
محدودیتهای عملیاتی بازار سهام
به هیچعنوان در بورسهای بزرگ دنیا سیگنالی از جانب سیاستگذاران و حتی متولیان بازار سهام در جهت هدایت جریان نقدینگی به سمت بورس مشاهده نمیشود، هرچند که برخی معتقدند این اقدام جرم است چراکه سرمایهگذار باید در فضایی کاملا آزاد و بدون هیچگونه محدودیتی اقدام به خرید و فروش در بازارهای مالی و بهخصوص بخش سهام داشته باشد. دقیقا نقطهمقابل این موضوع در بورس تهران صادق است. در ایران نهتنها سکانداران، منصوب از سوی وزارت اقتصاد هستند و بهنوعی شخصیتهای دولتی محسوب میشوند بلکه دولتها نیز در راستای جبران کسریبودجه یا تامین منابع سایر بخشها از عموم جامعه دعوت برای سرمایهگذاری در بازار سهام میکنند. بازاری که نه از عمق کافی برخوردار است و نه با توجه به ریسکهای متعدد سیاسی و اقتصادی چشماندازی برای آینده آن میتوان متصور بود. حسن روحانی رئیس دولت قبل در یک فراخوان عمومی اعلام کرد؛ «همه چیزتان را به بورس بسپارید» یا «بورس جای سرمایهگذاری است.» محمود واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور وقت نیز در یک برنامه تلویزیونی سیگنال تکنیکالی برای شاخصکل بورس اوراقبهادار تهران ارائه داد.
در نهایت چه شد؟ مردم با اعتماد به اظهارات بخشی از دولت سرمایه خود را روانه بازاری کردند که هیچگونه ذهنیتی در باب چگونگی ساختار معاملاتی در آن نداشتند. در ادامه بورس نیز به کوره پولسوزی مبدل شد و اعتماد سرمایهگذاران از بین رفت. ابراهیم رئیسی نیز با وعده بازگرداندن بورس به وضعیت معقول پس از پیروزی از ابتدای نخستین روز کاری خود در دولت تاکنون کوچکترین گامی در راستای تحقق وعده برنداشته است. تمامی این موارد از این مهم حکایت دارد که رویکرد سیاستگذاران و متولیان بورسی در بازارهای جهانی در امر سرمایهگذاری بسیار درست و منطقی است. فارغ از این مهم بورسهای جهانی «IT» محور هستند به این معنا که ساختارهای فناوری، اطلاعات و تکنولوژی جوابگوی میلیاردها دلار سرمایه مردم است، بهنحویکه میلیونها سرمایهگذار با حجمهای معاملاتی بالا عمدتا بدون هیچگونه بروز اختلالی دست به خرید و فروش سهام میزنند؛ این در حالی است که در بورس تهران شرایط کاملا متفاوت است، بهگونهایکه تجربه نشان دادهاست سرمایهگذاران در یک عرضه اولیه ساده شاهدند که بارها هسته یا سیستم معاملات دچار مشکل میشود، بنابراین بخشی از سهامداران از خرید و فروش سهام عقب میمانند و در نهایت «عدالت سرمایهگذاری» نیز بهمعنای واقعی کلمه پایمال میشود.
در بورسهای بزرگ دنیا محدودیتی تحتعنوان «دامنهنوسان» وجود ندارد و سرمایهگذاران در بازاری آزاد اقدام به معامله سهام میکنند. در اینجا اما به باور برخی از صاحبنظران اقتصادی نگرش به دامنهنوسان به مثابه معیاری کاملا سیاسی است، به اینمعنی که در نتیجه حذف این قانون زائد معاملاتی ممکن است شاهد تشنج در بخش مولد اقتصاد کشور باشیم که این مهم سیگنال نامطلوبی را از اقتصاد ایران به خارج از کشور ارسال میکند، بنابراین وجود آن الزامی است. به هر ترتیب از ایجاد انجماد در طرف عرضه و تقاضا و سیاست تبعیضگونه نهاد تصمیمگیر در رابطه با بازگشایی حداقلی منگنه معاملاتی در بازارهای مختلف بورس و فرابورس نیز بهعنوان معضلی یاد میشود که اختیار معامله آزاد را از جامعه سرمایهگذاران سلب میکند.
در بازارهای جهانی شاهد بورسهایی هستیم که با بهرهگیری مطلوب از الگوریتم با سرعت و حجمهایی بالا بهصورت هوشمند معاملات پیگیری میشود، اما در بورس ایران الگوریتم معنا و مفهومی دیگری دارد و در اغلب مواقع به غیرصحیحترین حالت ممکن از آن استفاده میشود، بهنحویکه در بزنگاههای حساس از الگوریتمها در جهت تعدیل قیمت سهام بهرهبرداری میشود. به باور فعالان سهامی حضور الگوریتم در جریان معاملات چیزی جز سرکوب قیمت و ایجاد بیانگیزگی برای قشر معاملهگر در پی ندارد؛ این در حالی است که گمانهزنیهایی پیرامون ایجاد رانت در پی بهرهگیری ناصحیح از الگوریتم در بورس ایران به گوش میرسد. به هر ترتیب در بازارهای جهانی تصمیمگیران اقتصادی با سنجش میزان اثرگذاری قوانین جدید در کلیت فضای سرمایهگذاری اقتصاد کشور اقداماتی را بهعمل میآورند.
هرچند در بزنگاههای تاریخی بهعنوان مثال در چند وقت گذشته در راستای کنترل تورم فدرالرزرو آمریکا با افزایش نرخ بهره بانکی و بهنوعی ایجاد سیاست انقباضی در جهت نجات اقتصاد کشور بورسها را برای مدتی تحتتاثیر قرار داد اما در نهایت چشمانداز چنین تصمیمگیری به نفع بازار سهام و ذینفعان خواهد شد. در ایران اما بانکمرکزی، وزارت صمت یا سایر نهادهای تصمیمگیرنده بدونتوجه به اثرات تصمیمات یکشبه عمدتا رویکردی را اتخاذ میکنند که بهطور مستقیم به زیان قشر سرمایهگذار تمام خواهد شد.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات