دنیای اقتصاد : «گذار انرژی» موضوعی جهانی است که برخلاف انتظار سیاستگذاران از وقوع آن در چند دهه آینده، در حال حاضر به خوبی در حال انجام است و حتی نشانههایی از تسریع روند آن مشاهده میشود. این را جان کمپ، تحلیلگر رویترز میگوید و بر این تاکید دارد که گذار از نفت نه تنها آغاز شده بلکه وارد فاز دوم خود نیز شده است.
سهم بازار نفت در اختیار تجدیدپذیرها
بر اساس این گزارش که با تکیه بر تازهترین بررسی آماری انرژی جهان از سوی بیپی منتشر شده است، با گسترش تولید گاز و انرژیهای تجدیدپذیر، به مرور گاز جایگزین زغالسنگ بهعنوان دومین سوخت پرمصرف دنیا خواهد شد و تجدیدپذیرها نیز رتبه بعدی را به خود اختصاص خواهند داد. در این میان با توجه به اینکه نفت کالایی گرانقیمت است و نسبت به سایر منابع انرژی انتشار کربن بیشتری دارد، باید وارد رقابت قیمتی با سایر منابع انرژی شود تا بتواند سهم بازار خود را حفظ کند. به این ترتیب تلاشهای اوپک برای محدودیت تولید و حفظ قیمت نفت در سطوح بالا، منجر به کاهش سهم بازار نفت و به مثابه امتیاز دادن به سهم بازار سایر انرژیها خواهد بود. در این میان، کشورهایی مانند ایران که هنوز بر سر برداشت نفت خام و فروش آن بحث و جدل دارند، بازندگان دیگر رشد سریع تولید انرژی از منابع دیگر به ویژه تجدیدپذیرها خواهند بود.
در این گزارش به این نکته اشاره شده است که اگرچه مصرف نفت طی سالهای گذشته همواره رشد داشته و تقاضای آن در سال گذشته میلادی به ۱۰۱ میلیون بشکه در روز رسیده، با این حال سهم این سوخت بهطور کلی از رشد مصرف انرژی دنیا کم شده است.
سهم بازار نفت در حال کوچک شدن
بر اساس تحلیل کمپ، تغییر ذائقه مصرف جهانی انرژی قبلا، یعنی از اواسط قرن بیستم آغاز شده و تسلط زغالسنگ و نفت به مرور جای خود را به سلطه گاز و تجدیدپذیرها در میانه قرن۲۱ داده است. در واقع رشد مصرف جهانی گاز طبیعی و تجدیدپذیرها (شامل باد، خورشیدی و سوختهای زیستی) سرعت بالاتری نسبت به کل مصرف انرژی در طول سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۱۰۹ (پنج سال) داشته است. در این مدت انرژیهای تجدیدپذیر با نرخ ترکیبی سالانه بیش از ۵/ ۱۲ درصد رشد داشته در حالیکه گاز با سرعت ۹/ ۲ درصد رشد داشته است. سرعت رشد هر دوی این انرژیها از رشد مصرف جهانی انرژی، یعنی ۶/ ۱ درصد بیشتر بوده است.
در مقابل، رشد مصرف نفت خام ۴/ ۱ درصد بوده که نسبت به کل رشد مصرف، کندتر بوده است. در این میان مصرف زغال سنگ سیر نزولی داشته و به منفی ۵/ ۰ درصد در طول پنج سال یاد شده رسیده است. نتیجه این تحولات این است که گاز و انرژیهای تجدیدپذیر سهم بازار خود را افزایش دادهاند. این افزایش سهم به ویژه مدیون کاهش مصرف زغالسنگ بوده و بخش کمی از آن نیز از بازار نفت به دست آمده است. به نظر میرسد روند یادشده به احتمال قوی طی چند دهه آینده نیز ادامه داشته باشد. اما این انتقال انرژی لزوما منجر به انتشار کربن کمتری نخواهد شد، زیرا ظرفیت تولید گاز و انرژیهای تجدیدپذیر برای تامین تمام تقاضای انرژی، بسیار کم خواهد بود.
جایگاه زغالسنگ در اختیار گاز
بر اساس این گزارش، سهم گاز از کل انرژی اضافی مصرف شده در سال ۲۰۱۹، در مقایسه با سال ۲۰۱۴ حدود ۴۳ درصد بوده است، این در حالی است که سهم هر کدام از انرژیهای تجدیدپذیر و نفت از این اضافه مصرف ۲۹ درصد بوده است. کمپ با اشاره به این اعداد و ارقام از سهم بازار گاز و تجدیدپذیرها تاکید میکند «گذار انرژی» در سالهای اخیر سرعت بیشتری پیدا کرده است. برای مثال در سال ۲۰۱۹ تجدیدپذیرها ۴۱ درصد از مصرف اضافی انرژی و گاز ۳۶ درصد را به خود اختصاص دادهاند حال آنکه سهم نفت تنها ۲۱ درصد بوده است.
بر اساس برآوردهای بیپی، نفت و زغالسنگ همچنان بزرگترین منابع تامین انرژی باقی خواهند ماند و بعد از آنها گاز، برق، تجدیدپذیرها و انرژی هستهای قرار دارند. در این گزارش با عنوان «بررسی آماری انرژی جهان، بیپی ۲۰۲۰» تاکید شده که سهم نفت از مجموع انرژی جهانی از دهه ۷۰ میلادی به این سو روندی کاهشی داشته و مصرف زغالسنگ نیز همچنان در حال کاهش است. به این ترتیب به نظر میرسد طی پنج سال آینده احتمالا گاز از زغالسنگ پیشی گرفته و به دومین منبع بزرگ انرژی تبدیل شود. در این میان انرژیهای تجدیدپذیر قبلا انرژی هستهای را پشت سر گذاشته و به احتمال قوی تا میانه دهه ۲۰۲۰ از انرژی برق نیز سبقت خواهد گرفت. گاز در حال حاضر سهم بازار خود را از مصرف جهانی به ۲۴ درصد افزایش داده است. این میزان در سال ۱۹۹۹ کمتر از ۲۲ درصد بود. سهم بازار تجدیدپذیرها نیز در این مدت از کمتر از یک درصد به ۵ درصد افزایش یافته است.
آهنگ مصرف انرژی دنیا
بر اساس این گزارش، کمپ نه تنها به آغاز «گذار از انرژی» اعتقاد دارد بلکه میگوید «مرحله بعدی انتقال انرژی در حال حاضر در حال انجام است». اما از نگاه او درک اینکه «معنای انتقال چیست» و مهمتر از آن «معنای انتقال چه نیست»، بسیار ضروری به نظر میرسد. در واقع مصرف نفت و زغالسنگ حتی اگر اهمیت نسبی آنها در سهم بازار افت پیدا کند، بهصورت مطلق کاهش نخواهد یافت. همانطور که تجربه زغالسنگ و پس از آن نفت در قرن بیستم نشان داد.
بر اساس آمارهای بیپی، سهم نفت از مجموع مصرف انرژی جهانی از رکورد ۵۰ درصد در ۱۹۷۳ به ۳۳ درصد در سال ۲۰۱۹ کاهش یافته است. یکی از دلایل این کاهش سهم از نگاه این گزارش به تلاشهای اوپک برای بالا نگه داشتن قیمت نفت بازمیگردد. اما مصرف نفت به شکل مطلق همچنان رو به افزایش بوده و در ۲۰۱۹ به ۱۰۱ میلیون بشکه در روز رسیده است. این میزان در ۱۹۷۳ حدود ۵۶ میلیون بشکه در روز بوده است.
در واقع مجموع مصرف جهانی انرژی به قدری شدید بوده است که مصرف انرژی از تمام منابع موجود را افزایش داده است، حتی آنهایی که کاهش نسبی داشتهاند. این به آن معناست که انتقال انرژی میتواند با افزایش مصرف گاز، نفت و حتی احتمالا زغالسنگ همراه باشد. این در حالی است که توسعه تجدیدپذیرها سریعتر خواهد بود.
برای اینکه تجدیدپذیرها بهطور کامل جایگزین زغالسنگ شوند؛ تولید فعلی انرژی آنها باید به میزان پنج برابر افزایش پیدا کند. اما برای جایگزینی کامل با نفت، میزان تولید انرژی از سوی تجدیدپذیرها باید هفت برابر بیشتر شود. اما برای جایگزینی با تمام سوختهای فسیلی، تولید انرژی بادی و خورشیدی باید در مجموع حدود ۱۷ برابر نسبت به سطوح فعلی افزایش پیدا کند. و طبیعی است که اگر در چند دهه آینده رشد مصرف جهانی انرژی ادامه باشد، به خصوص در کشورهایی با درآمد کم و متوسط، رشد منابع تجدیدپذیر باید بیشتر از اعداد یاد شده باشد.
رقابت قیمتی، درس اصلی انتقال انرژی
بر اساس این گزارش، حتی با افزایش سهم بازار انرژیهای تجدیدپذیر؛ مصرف جهانی گاز (مطمئنا)، نفت (احتمالا) و زغالسنگ (شاید) به رشد خود در دو دهه آینده ادامه خواهد داد. با توجه به این واقعیت، احتمالا راهی برای دست یافتن به اهداف کاهش انتشار کربن و گرمای کرهزمین وجود نخواهد داشت. در چنین شرایطی باید با استقرار گسترده فناوری جذب و ذخیره کربن، انتشار آن جبران شود. اما با گسترش تجدیدپذیرها و سایر منابع انرژی، نفت و گاز ناگزیر مسیر زغالسنگ را طی خواهند کرد و احتمالا مجبور خواهند بود برای حفظ بقای خود در بازار به رقابت قیمتی با دیگر انرژیها بپردازند.
بهطور کلی زغالسنگ با اتکا به مزیت قیمتی بود که توانست در نیمه دوم قرن ۲۰ و سالهای نخست قرن ۲۱، نقش پررنگی در سیستم انرژی دنیا داشته باشد. در واقع زغالسنگ از سوختهای جایگزین خود، قیمت کمتری داشت. به نظر میرسد نفت و گاز نیز مسیر مشابهی را طی خواهند کرد. با رشد گزینههای جایگزین مانند تجدیدپذیرها، نفت و گاز محکوم به کاهش قیمت برای حفظ سهم بازار خواهند بود زیرا افزایش قیمتها در آینده منجر به تسریع روند گذار از سوختهای فسیلی به منابع رقیب خواهد شد. در این میان نفت خام با توجه به قیمت بالاتر و انتشار کربن بیشتر، بهطور فزایندهای در معرض خطر است. بنابراین نقش اوپک از تلاش برای افزایش قیمت از طریق محدود کردن تولید، به مرور به دفاع از سهم بازار کشورهای تولیدکننده نفت تغییر خواهد کرد.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات