سارا فلاح/ کارشناس بازار سرمایههمانطور که همه میدانیم بازار را میتوان به دو دسته شرکتهای بزرگ و شرکتهای کوچک و متوسط دستهبندی کرد. شاخصکل بیانگر وضعیت شرکتهای بزرگ بر اساس ارزش بازار و شاخص هموزن نماینده سهمهای کوچک و متوسط بازار است. اگر به روند حرکتی شاخصکل و هموزن دقت کنیم، متوجه میشویم که بهرغم رکود کلی که در بازار وجود دارد شاخص هموزن بازدهی بهتری نسبت به شاخصکل داشته است.
دلیل این موضوع را در چند پارامتر میتوان یافت. اولین پارامتر ارزش معاملات خرد سهام است که نشان میدهد پولهای زیاد پارکشدهای وجود دارند که به دلیل ریسک سیستماتیک و فضای ابهامآلود سیاسی کشور ترجیح دادهاند فعلا وارد بازار نشده و نظارهگر باشند. بنابراین حجم نقدینگی کافی برای اثرگذاری و تکان دادن سهمهای بزرگ در بازار وجود ندارد و همین نقدینگی موجود در بازار از یک صنعت کوچک به صنعت دیگر میرود که خود این موضوع باعثشده که این صنایع بازدهی بهتری نسبت به سهمهای صنایع بزرگ داشته باشند. پارامتر بعدی قیمتهای جهانی کامودیتیها است.
با توجه به سیاستهای انقباضی در سراسر جهان و در راس آنها فدرالرزرو شاخص دلار رشد بیسابقهای داشته و باعثشده که کامودیتیها وارد فاز رکود و نزولی شوند، بهطوریکه کل جهان در حال سوق پیداکردن به یک رکود بزرگ است. البته با توجه با ابرتورمی که در آمریکا و اروپا شاهد هستیم چاره دیگری جز ادامه تهاجمی سیاستهای انقباضی نیست، لذا وضعیت قیمت کامودیتیها با توجه به رکود احتمالی در اقتصاد آمریکا و بهدنبال آن اقتصاد اروپا و جهان در هالهای از ابهام قرار گرفته و شاهد نزول قیمتی در اغلب کامودیتیها هستیم. البته در این میان برخی کامودیتیهای استثنا نیز وجود دارند که نهتنها دچار ریزش نشدهاند، بلکه شاهد رشد آنها نیز بودهایم که این استثناها نیز دلایل بنیادی خاص خود را دارند.
با توجه به اینکه سهمهای بزرگ بازار سرمایه اکثرا صادرات و کامودیتیمحور هستند که کاهش قیمتهای جهانی روی سودآوری آنها اثر عمیقی میگذارد، بنابراین اقبال از سمت این شرکتها کمتر شده است و معاملهگران ترجیح میدهند تا زمانیکه ابهامها در مورد قیمت کامودیتیها برطرف نشود و شاهد ثبات قیمتی در آنها نباشند سهم بسیار پایینتری به این شرکتها در پرتفوی خود اختصاص دهند. ابهام در حصول برجام نیز از دیگر دلایل عدمگرایش خریداران به سمت سهمهای برجامی و چینش پرتفوی بر اساس برجام است که بعضا جزو صنایع بزرگ بازار بهحساب میآیند مانند خودروسازهای بزرگ و بانکها. همچنین سهمهای صنایع کوچک و متوسط بازار در طی یکسال گذشته نزولهای شدیدتری را تحمل کرده و به نقاط جذابی برای خرید رسیدهاند و قیمت بسیاری از آنها تفاوت معناداری با ارزش ذاتی آنها دارد که فروشندگان را از فروش پشیمان میکند.
رفتار حقوقیها در برخی سهمهای بزرگ با شناوری بالا نیز جزو عواملی است که باعثشده خریداران حقیقی از سمت این سهمها دور شوند. طی چندماه گذشته شاهد این نکته بودیم که حقوقیهای برخی سهمهای بزرگ در روزهایی که سهم درصدهای مثبت را تجربه میکرد، دست بهفروشهای مدیریتنشدهای بزنند که نتیجهای جز ناامیدی و دلسردی جریان نقدینگی نداشت. از طرفی برخی اتفاقات در هر صنعت بهطور جداگانه باعثشده که برای خریداران جلبتوجه کنند. در گروه محصولات کاغذی به دلیل افزایش نرخ انرژی در اروپا و قطع صادرات چوب و خمیرکاغذ از سمت روسیه قیمت جهانی برخی محصولات کاغذی افزایش پیدا کرده که روی سودآوری این صنعت اثر مستقیم گذاشته است. در گروه شویندهها بعد از رشد شدید قیمت مواداولیه، در چندماه گذشته شاهد کاهش قیمت مواداولیه بودیم و همین موضوع باعث شد تا حدی بازار به سمت این گروه اقبال نشان دهد.
افزایش نرخ در برخی محصولات گروه کاشی و سرامیک و همچنین ارزش مارکت پایین این صنعت باعث توجه جریان نقدینگی به برخی نمادهای این گروه شده است. افزایش نرخ و انتظار افزایش حاشیه سود ناخالص در گروه غذایی باعث شد که سهمهای این گروه موردتوجه واقع شوند، بنابراین میتوانیم بهطور کلی این نتیجه را بگیریم که بازار از سمت شرکتهای صادراتمحور و سودمحور به سمت شرکتهای داراییمحور و سهمهای با بازیگران حقیقی رفته است. البته نه تمام سهمهای این صنایع بلکه سهمهایی با P/ E مناسب و گزارشهای خوب ماهانه. در این میان باید این نکته را هم درنظر داشت که سهمهای کوچک عمدتا سهمهای رشدی بهحساب میآیند که هم سودهای بزرگتر دارند و سهم در زمان نزول بازار ریزشهای بیشتری را تجربه میکنند و همچنین به دلیل شناوری پایین اکثر این سهام، قفلشدن در صف خرید و صففروش دور از انتظار نیست، لذا ارتباط مستقیمی میان بازدهی و ریسک این سهمها وجود دارد و نسبت به بازدهی بالا ریسک بالاتری دارند، هرچند قانون جدید دامنهنوسان برای سهمهای فرابورسی میتواند تا حدی این مشکل را برطرف کند. از طرفی شرکتهای بزرگ و بالغ دارای بازدهی پایینتر و بالطبع ریسک پایینتری هستند.
تا به اینجا بر اساس مولفه های جریان نقدینگی و بنیادی شرایط صنایع کوچک و متوسط بازار را نسبت به شرکتهای بزرگتر سنجیدیم. اگر بخواهیم نگاهی تکنیکالی به نسبت شاخص هم وزن به شاخص کل داشته باشیم و روند حرکتی آنها را مقایسه کنیم، مشخص میشود که هر زمان نماگر هم وزن روند صعودی به خود بگیرد نشانه اقبال بازار به سمت سهمهای کوچک و متوسط بازار است و هر زمان نزولی شود برتری روند شاخص کل به شاخص هموزن را بیان میکند. به طوری که از ابتدای امسال شاخص هم وزن روند صعودی به خود گرفته و کفهای ماژور بالاتری را ثبت کرده و از چندین ماه پیش با عبور این شاخص نسبتی از کف نزولی تکنیکالی نوید بازدهی بیشتر سهم های کوچک و متوسط را صادر کرد. با عبور معتبر و موفق شاخص نسبتی از سقف قبلی خود شده انتظار داریم که همچنان در این کانال صعودی به مسیر خود ادامه دهد و تا محدوده نسبت ۳/ ۰ درصد که هم سقف کانال صعودی و هم کلاستر دو فیبوناچی اکسپنشن و ریتریسمنت است ادامه داشته باشد و بهطور کلی در حال حاضر نیز چشم انداز شاخص هموزن روشنتر از شاخص کل به نظر میرسد.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات