دنیای اقتصاد : بخشی از فعالیت نهادهای مالی، معطوف به مدیریت دارایی است و درحالحاضر صندوقهای بازنشستگی در سطح کشور نهادهای مالی فعال مختص خود را دارند که از طریق آنها از ظرفیت بازار اوراق بهادار استفاده میکنند. آنچه محمد نظیفی، عضو موظف هیاتمدیره گروه مالی مهرگان، به عنوان هدف غایی نهادهای مالی فعال در حوزه صندوقهای بازنشستگی ترسیم میکند، خروج این نهادها از عرصه بنگاهداری و بهینه کردن پرتفو و بهبود کیفیت جریانهای نقدی حوزه تامین اجتماعی، به کمک نهادهای مالی فعال در این حوزه است. او معتقد است در این حالت بخش قابلتوجهی از بنگاههای اقتصادی بزرگ کشور به صورت بهینه اداره خواهند شد.
صندوقهای بازنشستگی بهینه میشوند
تحلیل شما از وضعیت بازار سرمایه در کوتاه و بلندمدت چیست؟
درحالحاضر داراییهای در حال معامله در بازار سرمایه تحتتاثیر کاهش ارزش پول ملی قرار گرفته و ارزش آنها از نظر اسمی در حال رشد است. این در حالی است که بورس از بازارهای موازی نیز جاماندگی داشته، بنابراین در کوتاهمدت جای رشد آن وجود دارد. در نگاه بلندمدت نیز با توجه به اینکه سهم بازار سرمایه ایران از اقتصاد کشور همچنان اندک است و با کشورهای درحال توسعه قابلمقایسه نیست، در میانمدت و بلندمدت رشد طبیعی و ارگانیک برای بازار سرمایه قابلتصور است. شاهد مثال این موضوع نیز افزایش ثبت نهادهای مالی است. ظرفیت نهادی در بازار سرمایه در حال توسعه است و مصداق آن نیز درخواستهای متعدد برای دریافت مجوز تاسیس نهادهای مالی است که تقریبا با نوسانی از لحاظ شتاب مستمرا ادامه دارد.
در این میان بخشی از ریسکهای موجود در اقتصاد کشور اجازه نداده روند تاسیس نهادهای مالی تسریع شود. ابزارهای بدهی بخشی از بازار سرمایه هستند و بزرگتر شدن بازار سرمایه با استفاده بیشتر از ابزارهای بدهی نیز محقق میشود و توسعه ابزارهای بدهی با ریسک نسبت عکس دارد. هرچه ثبات در اقتصاد افزایش یابد ریسک از جهات مختلف ساختاری، عملیاتی و ... کمتر میشود و ما شاهد توسعه بیشتر بازار بدهی به صورت طبیعی خواهیم بود. بنابراین مجموع جهتگیریای که برای بازار سرمایه متصورم، به سمت رشد سهم بازار سرمایه در اقتصاد ایران است.
با این تفاسیر آینده روشنی برای نهادهای مالی و سرمایهگذاری متصورید؟
همینطور است. همچنان میبینیم که حتی ماهیت جدید و نوآورانه برای این نهادها تعریف میشود. برای مثال نهادهای جدیدی در بازار کشورهای توسعهیافته وجود دارند که هنوز در بازار سرمایه ایران راهاندازی نشدهاند. بخشی از این نهادهای جدید مربوط به جوامع با میانگین سنی بالاتری از سرمایهگذاران هستند و نیاز سرمایهگذاران سالمند را پاسخگو هستند، اما هنوز در ایران نهادهایی از این دست وجود ندارند. البته اخیرا ایده و طرح مجوزهای مربوط به نهادهایی مانند رهن معکوس مطرح شده، اما هنوز مجوزی برای این قبیل نهادها صادر نشده است. بنابراین با توجه به اینکه بازار سرمایه در کشور فراگیری بسیار پایینی دارد، نفس این بزرگ شدن از این حیث که پاسخگوی بخش بیشتری از اقشار جامعه باشد نیاز به تاسیس و طراحی نهادهای جدیدتری دارد. از طرف دیگر همانطور که گفتم درخواست تاسیس برای نهادهایی که مجوز آنها موجود است نیز بالاست و تصور من این است که سهم بازار سرمایه در اقتصاد کشور در میانمدت و بلندمدت به رشد خود ادامه خواهد داد.
به موانعی که بر سر راه نهادهای مالی و سرمایهگذاری وجود داشته اشاره کردید. چه موانعی جلوی رشد سهم این نهادها در اقتصاد کشور را گرفته است؟
البته این موانع هم با افتوخیز همراه بوده و اینطور نبوده که این موانع همیشه به یک شکل باشد. اما در یک نگاه ساختاری مجوزمحور بودن تنظیمگری در بازار سرمایه ایران یکی از موضوعاتی است که منجر به کند شدن توسعه ریزساختار بازار شده است. در بازارهای سرمایه موفق دنیا در کشورهای توسعهیافته نظارت و تنظیمگری پسینی فضای بیشتری برای یادگیری تنظیمگری به وجود آورده است و فضای بیشتری را برای تجربه ابزارهای جدید فراهم کرده و در قدم بعدی به سراغ فرمدهی منسجم آنها رفته است. در ایران تا الان به این صورت نبوده و نیست و این یکی از موانع بزرگ بر سر راه شکلگیری نهادهای مالی و سرمایهگذاری جدید و توسعه نهادهای موجود شده است.
تنظیمگری پیشینی یا مجوزمحور یکی از عوامل کند شدن توسعه ظرفیتهای نهادی بازار سرمایه است. بااینحال نشانههای مثبتی نیز در این خصوص وجود دارد. ظرفیتهای تنظیمگری مانند جعبه شنی راهاندازی شده که در حال حاضر استفاده محدودی از آن میشود، اما همین مقدار نشان میدهد نهاد تنظیمگر در بازار سرمایه نیمنگاهی به سمت یادگیری و رویکردهای جدید دارد و میتوان امیدوار بود. توسعه نهادی لاجرم اتفاق خواهد افتاد و اگر بازار سرمایه از توسعه ظرفیتها برای فراهم کردن نیازهای سرمایهگذاری در کشور جا بماند این نیازها خارج از بازار ساختاریافته متشکل و تنظیمگریشده برآورده خواهند شد. اقتصاد منتظر نمیماند و نیازهای موجود از هر راهی مرتفع خواهد شد. باید بتوانیم با بهروز کردن مکانیزم تنظیمگری خود ظرفیت نهادی بازار سرمایه را به نحوی توسعه دهیم که آن نیازها در محیط متشکل و مقرراتگذاریشده به صورت شفاف برآورده شوند.
به سراغ گروه مالی مهرگان به عنوان یک نهاد مالی تحت نظارت سازمان بورس برویم. از فعالیتها و عملکرد این گروه مالی برایمان بگویید.
گروه مالی مهرگان در نتیجه گرایشی که صندوقهای بازنشستگی به حضور در صنعت مالی دارند به وجود آمده است. صندوقهای بازنشستگی در دوره مدرن خود به صورت صندوق درآمدهاند. این در حالی است که پیش از آن فقط کارکرد اکچوئری در این نهادها وجود داشت و مقرریبگیران بازنشستگی از این صندوقها، در واقع از کسانی که حق بیمه بازنشستگی به نهادهای بازنشستگی پرداخت میکردند، پول میگرفتند و نهاد تامین اجتماعی بهنوعی تنها منابع را به گردش درمیآورد. ولی در ساختار جدید نهادهای بازنشستگی و تامین اجتماعی خود را به صورت صندوق مدیریت کردند و جریان وجه نقدی را که وارد میشود سرمایهگذاری کرده و یک جریان مقرری را برقرار کردهاند. اینجا محل ارتباط تامین اجتماعی با صنعت مالی است و در همین نقطه اتصال است که گروههای مالی، صندوقها و سایر نهادهای مرتبط با صنعت مالی که متعلق به صندوقهای بازنشستگی هستند شکل میگیرند.
گروه مهرگان نیز یکی از این نهادهای مالی است که در طول تاریخ فعالیت خود نهادهای مالی زیرمجموعه را نیز تاسیس کرده و توسعه بخشیده است. کارگزاری آرمون بورس را توسعه داده و شرکت سرمایهگذاری امین توان را تملیک کرده است. علاوه بر این، شرکت سبدگردان مهرگان را تاسیس کرده و صندوق بازارگردانی مهرگان نیز در گروه مهرگان فعالیت دارد که بخش قابلتوجهی از ارزش بازار بورس را بازارگردانی میکند. سایر نهادها از قبیل صندوق جسورانه ارغوان را نیز میتوان به عنوان یکی از بازوهای سرمایهگذاری جایگزین در گروه مالی مهرگان نام برد.
در همین روند نهادهای جدید دیگری از قبیل صرافی، بانکداری نوین و ... را به واسطه ماموریت خود که ارزشآفرینی پایدار برای صندوق بازنشستگی ساتاست در دستور کار قرار داده و بهتدریج در حال تاسیس آنهاست. همه اینها بعد از راهاندازی به واسطه دارایی قابلتوجه مجموعه با سرعت بسیار زیادی رشد میکنند و این نهادهای جدید از نظر دارایی تحت مدیریت رشد سریعی تجربه میکنند. باید بر این نکته تاکید کرد که خروج صندوقهای بازنشستگی از عرصه بنگاهداری و بهینه کردن پرتفو و جریانهای نقدی به کمک نهادهای مالی فعال در این حوزه بسیار بااهمیت است. در صورت تحقق این امر بخش قابلتوجهی از ظرفیت اقتصادی کشور به صورت بهینه مدیریت خواهد شد.
این بهینهسازی باعث میشود سایه مسائل و موضوعات مرتبط با مدیریت دولتی از سر آنها برداشته شود. صندوقهای بازنشستگی با توسعه فعالیتهای خود در بازار سرمایه تابآوری بالاتری دارند و از ظرفیتهای بازار سرمایه به صورت متقابل برای تخصیص بهتر منابع و افزایش سودآوری پایدار استفاده میکنند. ما در گروه مهرگان به عنوان بازوی مالی ساتا در این جهت تلاش میکنیم و امیدواریم کمکی که در این راستا به مجموعه صندوق بازنشستگی ساتا ارائه میدهیم تاثیرگذار باشد.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات