علیرضا توکلیکاشی / عضو هیاتمدیره تامین سرمایه کاردان
یکی از مباحثی که در موضوعات مالی حائز اهمیت است، نسبتهای مالی است. نسبتهای مالی حاصل تقسیم دو یا چند پارامتر مالی و حسابداری هستند که در محدودههای معناداری قرار میگیرند که معمولا برای تسهیلات گرفتن و انتشار اوراق اهمیت دارد. یکی از مولفههای حسابداری که در نسبتهای مالی متعدد کاربرد دارد، حساب سرمایه و داراییهای ثابت شرکتهاست. نسبت دارایی ثابت شرکتها به کل داراییها یا نسبت داراییهای ثابت به بدهیها بسیار حائز اهمیت است. از بین حسابهای مالی، حساب سرمایه و دارایی ثابت اهمیت ویژهای دارند.
در شرایطی که کشور در شرایط تورمی قرار دارد و ارزش پول تضعیف میشود و ارزش دارایی افزایش مییابد، اگر نتوانیم ترازنامه را به نحوی اصلاح کنیم که بتواند به نحو درستی وضعیت نسبی داراییها، بدهیها و تعهدات و سرمایه شرکتها را نشان دهد، نسبتهای مالی که در مباحث مدیریت مالی و سرمایهگذاری اهمیت ویژهای دارند، عملا قابلیت مقایسهپذیری خودشان را از دست میدهند. طبیعتا انتظار داریم وقتی ترازنامه شرکتی ارائه میشود، اطلاعات مالی را به نحو مطلوب نشان دهد. از آنجا که اسناد و حسابهای جاری و حسابهای دریافتنی و پرداختنی معمولا کوتاهمدت هستند، ارزش تورمی و غیرتورمی آنها چندان تفاوت ندارد یا در مجموعه تعهدات و بدهیهایی که شرکتها به بانکها یا طلبکاران خود دارند یا اوراقی که منتشر کردهاند، معمولا اطلاعاتی که در ترازنامه است بهدرستی وضعیت شرکتها را نشان میدهد.
مهمترین موضوعی که در ارزش روز ترازنامه با آن مواجه هستیم، مجموعه داراییهای فیزیکی است که بخشی از آنها انواع ساختمانها، ماشینآلات و مواد مصرفی، موجودی کالا و... هستند. از آنجا که برخی از داراییها از جمله موجودی مواد و کالا بهسرعت در حال گردش هستند و شرکت مدام در حال تهیه و خرید مواد اولیه و مصرف آنهاست، معمولا قیمت تاریخی و ارزش روز آنها تفاوتی ندارد یا تفاوت اندکی دارند. اما شرکتهایی که فرآیند تولیدشان بسیار طولانی است، مثل شرکتهای ساختمانی، قیمت تمامشده اهمیت دارد. درباره دارایی ثابت ساختمانها، ماشینآلات و... طبیعتا اعداد، اعداد تاریخی هستند و با روشی مثل ارزیابی با روش روز قابل تقویم هستند که در این مدل میتوان ترازنامهها را به شکل نرمال به گونهای که بهدرستی ارزش روز داراییها و بدهیها را نشان دهد تقویم کرد. از آنجا که سرمایه ثبتی شرکتها همیشه برای دولتها اهمیت ویژهای دارد و یکی از شاخصهای تشکیل سرمایه در کشورهاست، به نظر میرسد مجموعه حاکمیت و دستگاههای اجرایی از جمله وزارت اقتصاد، سازمان بورس و سازمان حسابرسی با این موضوع موافق باشند که تجدید ارزیابی داراییها را انجام دهند، به نحوی که ارقام سرمایه شرکتها و حسابها بهروز شود. همچنین در حسابهای ملی ارزش دارایی ثابت باید اعداد واقعی باشند. اما طبیعتا این موضوع انرژی شرکتها را میگیرد؛ چون تا کارشناس رسمی دادگستری داراییها را ارزیابی کند و بعد متناسب با آن مجوز افزایش سرمایه ارائه شود، بسیار زمانبر است.
در شرایط تورمی راه چارهای نداریم و حتما باید این کار انجام دهیم؛ اما به نظر میرسد یکی دیگر از مشکلات تورم را باید این موضوع عنوان کنیم که شرکتها باید بخشی از منابع و انرژی خود را صرف این موضوع کنند تا حسابها و ترازنامه دقیق شود که این امر طبیعتا به شرکتها، سهامداران و همچنین اقتصاد کشور هزینه تحمیل میکند. در صورتی که اگر تورم اندکی داشته باشیم، نیازی یه این کار نیست و شاید لازم باشد در فواصل ۱۰ تا ۲۰سال تجدید ارزیابی دارایی انجام شود. بازار سرمایه در چند سال اخیر حساسیت ویژهای نسبت به موضوع تجدید ارزیابی داراییها پیدا کرده که باعث شده است قیمت سهام شرکتهایی که تجدید ارزیابی میشوند بهشدت افزایش یابد. بنابراین اعتقاد بر این است که در بازارسرمایه با توجه به اینکه سهام به صورت روزانه مورد مبادله قرار میگیرند و اطلاعات مالی و صورتهای مالی آنها با یادداشتهایی همراه است که تمام داراییها و بدهیهای سطوح پایینتر افشا میشود، طبیعتا خود بازار این ارزشگذاری را انجام میدهد. یعنی تجدید ارزیابی فعالان بازار سرمایه با ارقام کارشناسی کارشناسان رسمی، شاید کمی تفاوت داشته باشد؛ بنابراین نباید روی ارزش روز بازار تاثیرگذار باشد؛ اما در عمل میبینیم که چنین نیست و شرکتهایی که افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی دارند، با اقبال بیش از حد بازار مواجه میشوند و قیمت سهام را بالا میبرند؛ هرچند بعد از مدتی، بخشی از افزایش ارزش با کاهش قیمت سهام، اصلاح خواهد شد.
پیشنهاد میکنم در بورس یا فرابورس تهران این الزام وجود داشته باشد که شرکتها به صورت سالانه داراییهای خود را ارزشگذاری کنند و اگر ارزشها با ارزش تقویمی تفاوت زیادی دارد، از کارشناسان رسمی کمک بگیرند و اینها را در حساب حقوق صاحبان سهام نگهداری کنند، اما لزوما فرآیند افزایش سرمایه را اجرا نکنند؛ به این معنا که در حقوق صاحبان سهامشان تحت عنوان صرف سهام یا ارزش ایجادشده از محل تجدید ارزیابی داراییها ثبت و ضبط شود و شرکتها در هر مقطعی که افزایش سرمایههای نقدی دارند در همان مقطع نسبت به انتقال حساب تجدید ارزش داراییها به حساب سرمایه اقدام کنند. نکتهای که سهامداران باید به آن توجه کنند، این است که درباره شرکتهای تولیدی و درآمدمحور ارزش روز داراییها در ارزشگذاری، بهنسبت اندک است و شاید در برخی مدلهای ارزشگذاری مختلف عملا ارزش روز داراییها تاثیری بر ارزش روز شرکتها نداشته باشد. چیزی که بر ارزش روز شرکتها اثرگذار است، توان شرکتها در خلق ارزش در قالب ایجاد سود در سالجاری و سالهای آتی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. شاید مهمترین قابلیتی که تجدید ارزیابی داراییها دارد، کمک به شرکتها برای استفاده از روشهای تامین مالی مثل افزایش سرمایه، انتشار اوراق یا گرفتن تسهیلات از سیستم بانکی است؛ از این جهت که در نسبتهایی که بانکها و سازمان بورس در صدور مجوز انتشار اوراق دارند، ارزش روز داراییها اهمیت دارد و شرکتها باید تامین مالی بزرگتری انجام دهند، اما جریان نقدی شرکتها و توان سودآوری شرکتها که موضوع مهم و تاثیرگذار بر قیمت سهام شرکتهاست در تجدید ارزیابی داراییها تاثیری ندارد و فقط شاید در مورد شرکتهای داراییمحور مانند شرکتهای ساختمانی که اصولا با دارایی سر و کار دارند و اصل ترازنامه با داراییهایی آنهاست، این موضوع حائز اهمیت است.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات