مریم محبی / تحلیلگر بازار سرمایه
تحلیلگری در بازارهای مختلف، اصول و تکنیکهای متفاوتی دارد. در برخی بازارها مانند بازار فارکس، به دلیل میزان بالای عرضه و تقاضا، توجه به حجم معاملات اهمیت کمتری نسبت به بازارهای کمعمقتر، مثل بازار ایران دارد. در مثالی دیگر، توجه به میزان ذخایر و تعهد تولید کشورهای صادرکننده نفت، در بازار انرژی، اهمیت بیشتری نسبت به تغییرات نرخ کرک اسپرد جهانی روی قیمت نهایی نفت دارد. بنابراین نمیتوان چارچوب مشخص و یکسانی برای تحلیل انواع بازارها ارائه کرد. اولین قدم برای تشخیص مناسبترین روش تحلیل در هر بازار، شناسایی دقیق شرایط حاکم بر همان بازار است.
بورس ایران از سال ۱۳۹۷ تا امروز تغییرات غیرقابلاغماضی داشته است. حجم معاملات، تعداد نمادهای بازار و فرمول کلی شاخص کل از جمله مواردیاند که طی سالهای اخیر تغییرات قابلتوجهی داشتهاند. با در نظر گرفتن این مهم که بورس ایران بهرغم ارتباط و اثرپذیری مستقیم از قیمتهای جهانی، مسیر قیمتی خود را دنبال میکند، به شرح این موضوع میپردازیم که مناسبترین روش تحلیلگری در این بازار کدام است. در اولین قدم، عوامل کلیدی بر اقتصاد کشور را مرور میکنیم. نقش خامفروشی در اقتصاد کلی کشور یا به بیانی دیگر کامودیتیمحور بودن بخش بزرگی از اقتصاد کشور، بدون شک اثر مستقیمی بر عملکرد شرکتهای کشور دارد. شرکتهای بورسی نیز به عنوان تشکیلدهنده بخش عرضه در بازار سرمایه، از این اثرپذیری مستثنی نبوده و عملکردشان بر بازار بورس بسیار بااهمیت است.
با لحاظ کردن موارد مطروحه، که در رده تحلیل بنیادی طبقهبندی میشوند، میتوان اینگونه عنوان کرد که در بخش تحلیل بنیادی بازار سرمایه، نه تنها شرایط کشور، که شرایط جامعه جهانی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. توجه به بازار جهانی در بعد کلان و سپس اقتصاد کشور، قبل از بررسی شرایط صنعت و کشور بسیار حایز اهمیت است. در بخش تحلیل بنیادی، قیمت کامودیتیها در سطح جهان و شرایط عمومی کشور در سطح بعدی، اولین گام برای تحلیل بنیادی به شمار میآید. در قدم بعدی، وضعیت صنعت و عوامل تاثیرگذار در هر صنعت و در آخرین گام، بررسی عملکرد مالی شرکت بهویژه در بخش سودآوری و جریانات نقدی چهار قدم اصلی تحلیل بنیادی را تشکیل میدهند.
در بخش تحلیل بنیادی، تشخیص صنایع پیشرو و انتخاب مستعدترین نماد برای رشد و سودآوری مورد توجه است. ناگفته نماند هر یک از تحلیلگران یا معاملهگران، متناسب با شخصیت معاملهگری، میزان دانش و اشراف خود به شرایط بازار مربوطه، استراتژی معاملهگری خود را ترسیم میکنند. اما به صورت کلی ترکیبی از تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و مطالعه شرایط تابلوی معاملات، لازمه تمامی تحلیلهای معاملهگری در بازار سرمایه ایران به شمار میآید. به طور عمومی میتوان اذعان داشت معاملهگری بدون توجه به تحلیل تکنیکال روندی تکمیلنشده است و تحلیلگران میتوانند با لحاظ شرایط بنیادی در تحلیل خود، ریسکهای معاملهگری را به میزان قابلتوجهی کاهش دهند.
در بخش تکنیکال نیز همانند تحلیل بنیادی، مولفههای متعددی مورد توجه قرار میگیرد. تشخیص روند، تشخیص کانال قیمتی و سطوح عمومی قیمتی مورد توجه است. در این بخش ابزارهای متعددی با عنوان اندیکاتورهای قیمتی طراحی شده است که میتواند به عنوان ابزار کمکی، در تشخیص وضعیت عمومی قیمتی به کار گرفته شود. نمودارهای قیمتی، عموما برای تشخیص روند کلی و نقاط حمایتی و مقاومتی مورد توجه قرار گرفته میشود. نقاط مقاومتی و حمایتی میتواند به عنوان نقاط بااهمیت در احتمال چرخش یا ادامه مسیر قیمتی مورد توجه تحلیلگران باشد. تحلیل تکنیکال، به عنوان قدیمیترین و موردتوجهترین ابزار تحلیلی در کل جهان شناخته شده است و معاملهگران بازار سرمایه ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
با در نظر گرفتن این موضوع که اصول تحلیل تکنیکال برای تمامی بازارهای جهان یکسان است، میتوان عنوان کرد مطالعه و شناخت اصول تحلیل تکنیکال، مسیری سریعتر و پرکاربردتر از مسیر تحلیل بنیادی است. در تحلیل تکنیکال اصل بر تکرارپذیری بازارهاست و نقاط مختلف حمایت و مقاومت یا تشخیص پولبکهای قیمتی نیز بر همین اصل استوار شده است. تحلیلگران با رویکرد تکنیکال، بسته به تایم فریمهای معاملاتی، زمان معاملات خود را مشخص میکنند. معاملهگران در سه بخش نوسانگیری، معاملهگری میانمدت یا روزانه و معاملهگری بلندمدت، اهداف خود را متناسب با رویکرد اصلی معاملهگری خود انتخاب میکنند. به طور کلی، تحلیل تکنیکال در تشخیص نقاط بااهمیت نمودار بسیار مورد استفاده قرار میگیرد و اصطلاح رایج «نقطهزنی» در معاملهگری، با تحلیل تکنیکال امکانپذیر است.
در تمامی بازارهای داخلی و خارجی، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال به عنوان دو بازوی تعادلی، در تصمیمگیری معاملهگر مورد توجه است. علاوه بر این دو مورد، با لحاظ حجم پایین معاملات در بازار سرمایه ایران در مقایسه با بازارهای کشورهای توسعهیافته مانند آمریکا، ژاپن، اروپا و غیره، توجه به تابلوی معاملات نیز بسیار بااهمیت است. در بازاری جوان و در حال بلوغ به نام بورس ایران، تعدد نمادها، محدودیتهای معاملهگری مانند دامنه نوسان یا حجم مبنا و غیره باعث شده است تا روند جابهجایی سهمها بین معاملهگران دارای اهمیت ویژهای باشد. ادعای این موضوع که تابلوی معاملات به اندازه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین باید مورد توجه تحلیلگران و معاملهگران باشد، بسیار منطقی به نظر میرسد.
بنابراین در بازار ایران، تحلیلگران علاوه بر رویکرد بنیادی و تکنیکال، نیازمند آموزش اصول تابلوخوانی نیز هستند. در کنار موارد ذکرشده، مدیریت ریسک، مدیریت سرمایه، توجه به میزان نقدشوندگی سهام مورد مطالعه در کنار چیدمان مناسب پرتفوی سرمایهگذاری به عنوان اصول اولیه تحلیلگری و معاملهگری مورد توجه است. به عنوان مثال چنانچه تمامی سهام انتخابشده برای یک پرتفو، از یک گروه یا صنعت خاص باشند، در صورت اعمال محدودیتها بر صنعت مربوطه، ریسک پرتفو افزایش مییابد. به طور کلی و برای جمعبندی میتوان اینگونه عنوان کرد که تحلیلگری و معاملهگری، فرآیندی بسیار پیچیده و تخصصی است و نمیتوان در مدتزمانی کوتاه، اصول و قواعد کلی این بازار را شناسایی کرد.
پس از آموزش اصول ذکرشده، ترکیب صحیح موارد تحلیلی از سه منظر بنیاد، نمودار قیمتی و تابلوی معاملاتی میتواند در ترسیم استراتژی مناسب معاملهگری در بازار سرمایه مورد توجه قرار گیرد. از طرفی، با توجه به عمق کوچک بازار سرمایه در ایران، الگوبرداری محض از روشهای تحلیلی در سایر بازارهای جهانی نمیتواند رویکرد مناسبی برای بازار ایران که در ابتدای مسیر بلوغ قرار دارد، در نظر گرفته شود. رویکردهای تحلیلی که در سایر بازارهای مالی به کار برده میشود، بدون بومیسازی نمیتواند رویکرد مناسبی برای تبیین استراتژیهای معاملهگری در بازار ایران باشد.
بهرهمندی از روشهای متداول داخلی شامل ترکیبی از تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی، فنون تابلوخوانی و مدیریت سرمایه در چیدمان پرتفوی مناسب میتواند به عنوان روشی مناسب و قابلدسترس برای معاملهگری در بازار مورد توجه قرار گیرد. همچنین در صورت تمایل تحلیلگران در بهرهمندی از روشهای متداول جهان مانند الیوت، البروکس، گن و غیره، پیادهسازی روشها روی نمودارهای تاریخی و اصطلاحا بکتستگیری میتواند در تبیین استراتژی داخلی اثرگذار باشد. هرچند مجددا تاکید میشود بازار ایران به دلیل اثرپذیری قیمتها از تورمهای دورقمی از یک طرف و حجم محدود معاملات در بسیاری از نمادها، روش معاملهگری مربوط به خود را دارد و پیادهسازی رویکردهای جهانی بدون لحاظ کردن شرایط بومی، در مقطع فعلی نمیتواند رویکردی مناسب و خالی از ایراد برای تحلیلگری یا معاملهگری در بازار سرمایه ایران باشد.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات