سه دلیل بی‌رمقی بازار سهام

دنیای‌اقتصاد - علی عبدالمحمدی : دومین ماه گرم‌ترین فصل سال ‌در بورس تهران به پایان رسید. افزون بر گرمای آزاردهنده حاکم بر کشور که مردم را در این ماه اذیت کرد، معاملات سرد مرداد بازار سهام نیز قصه پرغصه دیگری بود که اهالی بورس تهران را مستاصل و ناامید ساخت.

در ماه گذشته شاخص‌کل با افت 26/ 2‌درصدی همراه شد تا با این افت بازدهی شاخص‌کل در سال‌جاری در محدوده منفی قرار بگیرد. آخرین‌باری که شاخص‌کل چنین مقادیری را تجربه کرده بود، به 27 اسفند سال‌گذشته باز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردد.


 بازدهی شاخص‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در مرداد
در ماهی که گذشت، نماگر اصلی بازار سهام با کاهش 26/ 2‌درصدی همراه شد. شتاب کاهش قیمت‌ها در نمادهای کوچک‌تر بازار بیش از بزرگان شاخص‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ساز بازار بود و همین موضوع موجب نزول 24/ 5‌درصدی شاخص هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وزن در مقیاس ماهانه شد.

در فرابورس نیز شاخص اصلی این بازار به‌عنوان نماینده سهام فرابورسی با کاهش ارتفاع 9/ 5‌درصدی در دومین ماه تابستان همراه شد. به‌این‌ترتیب، شاخص‌کل بورس و شاخص‌کل فرابورس، چهارمین ماه منفی و شاخص هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وزن سومین ماه منفی متوالی خود را تجربه کردند. در سال‌جاری تنها در فروردین ماه، شاخص‌های سهامی عملکرد مناسبی را از خود برجای گذاشته‌اند و در ماه‌های بعدی بازار سهام همواره با کاهش ارتفاع قیمت‌ها همراه بوده‌است. چنین موضوعی سبب‌شده تا سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران حاضر در بورس تهران تتمه اندک سرمایه‌های خرد خود را نیز از صحنه معاملات بازار سرمایه خارج سازند تا بازار سهام در مقطع کنونی در رکود کامل معاملاتی به‌سر ببرد.


 میانگین روزانه ارزش معاملات خرد بازار سهام در مردادماه در سطح 2‌هزار و 428‌میلیارد‌تومان قرارگرفت که ثبت چنین رقم نازلی در ارزش معاملات خرد که از آن به‌عنوان سیگنالی برای رصد وضعیت رونق و رکود بازار استفاده می‌شود، حاکی از آن است که بازار سهام مرداد ماه را در رکود و اغمای کامل معاملاتی به‌سر برده است.

به‌علاوه در مجموع معاملات مردادماه از گردونه معاملات سهام 5‌هزار و 929‌میلیارد ‌تومان پول خارج شد که گویای این نکته است که بازار در اکثر روزهای معاملاتی با فرار سرمایه حقیقی همراه بوده‌است؛ در واقع سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران حقیقی به‌رغم اینکه بازار از سقف تاریخی خود فاصله معناداری گرفته، همچنان تمایل راسخی به خروج از قلمرو بورس آشفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حال این روزها دارند.

 شاخص‌های مهجور
بورس تهران دو ماه رؤیایی را در اسفند سال‌گذشته و فروردین امسال تجربه کرد، به‌گونه‌ای‌که شاخص‌کل در دو ماه یادشده با جهش 9/ 27 و 6/ 18‌درصدی همراه شد. افزون بر این، نماگر هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وزن نیز در این دو ماه، با افزایش ارتفاع 8/ 22 و 30‌درصدی مواجه بود.

چنین عملکردی در بازار سهام که در راستای جبران جاماندگی این بازار از رشد قیمت دلار در نیمه دوم سال‌گذشته و همچنین تورم عمومی جامعه صورت می‌گرفت، اهالی بورس تهران را دلگرم و به تداوم وضعیت و روند صعودی شکل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرفته در بطن بازار سهام امیدوار ساخت، اما در واقعیت و ادامه مسیر، ماجرا به شکل دیگری به‌وقوع پیوست. بورس تهران از نیمه اردیبهشت گرفتار ریزش وحشتناکی شد و در پنج روز متوالی، بازار با کاهش شدید قیمت‌ها مواجه شد. کاهش قیمت‌ها تا جایی ادامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار بود که کانال 2‌میلیون‌واحدی که برای شاخص به‌عنوان یک حمایت تکنیکال و روانی نیز مطرح بود، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ از دست رفت و شاخص به کانال یک‌میلیون و 900‌هزار‌واحدی نزول پیدا کرد. رفت و برگشت شاخص در دو کانال مذکور تبدیل به سریال تکراری ماه‌های اخیر بورس تهران شده‌است و در چهار نوبت شاهد جابه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جایی دماسنج اصلی تالار شیشه‌ای بین دو کانال مذکور بوده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایم، اما در جریان معاملات روز گذشته بورس تهران که آخرین روز معاملاتی مردادماه بود، این شاخص با افت 93/ 0‌درصدی به محدوده یک‌میلیون و 938‌هزار‌واحدی رسید‌ تا برآیند تغییرات این شاخص از ابتدای سال منفی‌13/ 1 باشد. به بیانی ساده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر، اگر ملاک سنجش و معیار ما شاخص‌کل باشد، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌همه رشدی که در بازه 45‌روزه از ابتدای سال‌ تا نیمه اردیبهشت در بازار سهام کسب شده‌بود، ازدست رفت.

همچنین در سال‌جاری بازدهی شاخص هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وزن 3/ 13 و بازدهی شاخص‌کل فرابورس نیز 6/ 1 بوده‌است. به‌علاوه افت شاخص از سقف تجربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده در اواسط اردیبهشت به 5/ 23‌درصد رسیده است. در این مدت نماگر هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وزن نیز 8/ 23‌درصد از سقف سال‌جاری خود فاصله گرفته‌است.

 واکاوی علل وضعیت بد بورس تهران
عوامل مختلفی را می‌توان به‌عنوان دلایلی که سبب‌شده تا بورس تهران در ماه‌های اخیر گرفتار چنین وضعیتی شود، ذکر کرد. اولین عامل به رکود حاکم بر کلیه بازارها بازمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردد. علاوه‌بر اینکه بورس تهران چنین وضعیتی دارد، اوضاع و احوال دیگر بازارها نیز چندان مناسب نیست.

این موضوع از کاهش انتظارات تورمی نشات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرفته است. عامل پیشران در اکثر بازارهای دارایی ایران، انتظارات تورمی است و هر زمان که انتظارات تورمی در اقتصاد کشور شعله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ور می‌شود، بازارها با التهاب همراه می‌شوند و هر زمان که انتظارات تورمی در اقتصاد فروکش می‌کند، شاهد آرامش در بازارها هستیم.

نکته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که از رصد اوضاع و احوال این روزهای بازارهای داخلی کشور قابل رهگیری است، رکود حاکم بر کلیه بازارها است که تحت‌تاثیر فروکش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردن انتظارات تورمی به‌وقوع پیوسته است؛ در واقع در ماه‌های اخیر اقتصاد کشور، یک آرامش نسبی را در اکثر زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به خود می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیند. به‌رغم اینکه رشد نقطه‌به‌نقطه پایه‌پولی همچنان در مقادیر بالایی قرار دارد، شاهد کاهش شتاب رشد نقدینگی هستیم که این موضوع سبب‌شده تا از این ناحیه نیز انتظارات و واکنش‌های مثبتی پیرامون کل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های پولی شکل بگیرد. به‌علاوه در ماه‌های اخیر حرکات مناسبی در زمینه بهبود روابط منطقه‌ای کشور شکل‌گرفته‌است. همچنین اخباری که در زمینه تبادل زندانیان ایران و آمریکا در ازای آزادسازی پول‌های بلوکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده ایران در کره‌جنوبی صورت‌گرفت، از اخبار مهمی بوده که سبب‌شده تا انتظارات در مثبت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین شکل ممکن قرار بگیرد.

مورد بعدی که وضعیت بورس تهران را در این روزها بحرانی ساخته، زخم کاری تصمیمات خلق‌الساعه نهادهای مختلف است که هریک به‌نحوی و طریقی، بخشی از بدنه و پیکر نحیف و رنجور بازار سهام را نشانه‌گیری کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. ماجراهای مختلفی که پیرامون عرضه خودرو در بورس‌کالا به‌وقوع پیوسته از جمله مهم‌ترین معضلاتی است که همواره بر معاملات گروه خودرویی سایه افکنده است.

از سوی دیگر عمده فعالان بازار سهام و تحلیلگران معتقدند تا زمانی‌که صنعت خودرو گرفتار قیمت‌گذاری دستوری باشد، این صنعت اوضاع و احوال مناسبی پیدا نخواهد کرد و آب خوش از گلوی سهامداران این صنعت پایین نخواهد رفت.  در مثال دیگر می‌توان به ماجرای افزایش نرخ خوراک شرکت‌های پتروشیمی اشاره کرد که یکی از مهم‌ترین ریسک‌های چند وقت اخیر بود که بازار سهام را تحت‌تاثیر قرار داد. موضوعی که در این زمینه مطرح است، فقدان ثبات در تصمیم‌گیری سیاستگذار است.

 به‌عبارت دیگر سیاستگذار با تصمیمات خلق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الساعه خود، تدوین افق زمانی برای سرمایه‌گذاری را از سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذار سلب کرده‌است.

 انتقادی که در این زمینه مطرح است، موضوع افزایش یا کاهش نرخ خوراک نیست، بحث قابل‌توجه در این زمینه نحوه اطلاع‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسانی اخبار این‌چنینی است، درحالی‌که ماجرای افزایش نرخ خوراک در اواسط اردیبهشت ماه مطرح‌شده بود، انتشار رسمی این خبر 51 روز بعد انجام شد.

طبیعتا چنین اقداماتی به‌مثابه ضربات و زخم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کاری است که بر پیکر اعتماد در بازار سهام نواخته می‌شود و موجب می‌شود بازار سهام هر روز که می‌گذرد با کاهش اقبال از سوی سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران حقیقی همراه شود.


این خبر را به اشتراک بذارید!

نظرات


برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید