دنیای اقتصاد - علی عبدالمحمدی : بورس تهران همچنان به روند کجدار و مریز خود در کانال دومیلیون واحدی ادامه میدهد. شرایط فوق در صورتی حادث شده که سایر بازارهای دارایی نیز در محدوده رکودی به سر میبرند. به نظر میرسد بورس تهران در مقطع کنونی از داشتن محرکهایی که توان هدایت قیمتها به سمت ایستگاههای بعدی را داشته باشند، محروم است. آرامش حاکم بر بازار ارز سبب شده بازار سهام به همراه سایر بازارهای دارایی در رکود کامل معاملاتی قرار داشته باشد.
در روزی که گذشت، شاخص کل بورس تهران در محدوده سرخ تابلو قرار گرفت و با افت ۱۶/ ۰درصدی، مجددا وارد کانال ۲میلیون واحدی شد و محدوده ۲میلیون و ۱۰۰هزار واحدی را از دست داد. نماگر هموزن نیز که نشانی از اثرگذاری یکسان کلیه نمادهای معاملاتی است و چهره بازار را به نحو مطلوبتری نمایش میدهد، با رشد ناچیز ۱۱/ ۰درصدی همراه شد و در سطح ۷۱۷هزار و ۳۷۱واحدی کار خود را به اتمام رساند. در فرابورس نیز شاخص اصلی این بازار با نزول ۱/ ۰درصدی همراه شد و در محدوده ۲۶هزار واحدی آرام گرفت.
نگاهی به تابلو
در روزی که گذشت، بازار سهام شاهد خروج ۱۷۲میلیارد تومان پول حقیقی به گردونه معاملات بود و ارزش معاملات خرد بازار سهام نیز که شامل سهام و حقتقدم میشود، رقم ۳هزار و ۹۷۴میلیارد تومان را ثبت کرد. این دو پارامتر از جمله مهمترین متغیرهای تابلوخوانی است که توسط اهالی بازار سهام و تحلیلگران مختلف رصد میشود. اگر دو پارامتر مذکور با روند یکماهه یا چندماه قبل از خود تفاوت فاحش و معناداری داشته باشند و شاهد تثبیت این متغیرها برای بازه بیش از ۱۰ روز در محدودههای جدید و ارقام بالاتری باشیم، میتوان حکمی مبنی بر تغییر روند در کلیت بازار صادر کرد و به شکلگیری روند صعودی در بازار سهام امیدوار و خوشبین بود. نکتهای که در مقطع کنونی از رصد تحرکات آیتمهای مذکور درمییابیم، این است که بازار سهام در برهه کنونی، هیچ سیگنال مثبتی از ناحیه این دو پارامتر آماری دریافت نکرده است؛ یعنی نه جریان ورود پول حقیقی به بازار سهام به گونهای است که بتوان این نتیجهگیری را داشت که استقبال از بازار سهام در روزهای فعلی در محدودههای کنونی، استقبال معناداری است و نه میتوان از طریق ارزش معاملات به این نتیجه رسید که شاهد جابهجایی و دستبهدست شدن تعداد زیادی از برگههای سهام میان گروههای مختلف هستیم. پس میتوان اینچنین استنباط کرد که آیتمهای تابلوخوانی بازار که همواره برای تحلیل شرایط بازار رصد میشوند، وضعیت مناسبی را مخابره نمیکنند.
ثبات در بازارهای دارایی
همانطور که بهکرات در گزارشهای قبلی «دنیای اقتصاد» اشاره شده است، یکی از الزامات سر و سامان دادن به وضعیت مبهم و آشفته بازار سهام، تزریق اعتماد به صحنه معاملات تالار شیشهای است؛ موضوعی که در ۶ماهه نخست سال جاری در بورس تهران، اقدامات عاجل و مثبتی در راستای ارتقای آن مشاهده نشد، بلکه با تزریق بذر نااطمینانی حاصل از وقایع نیمه اردیبهشت سال جاری (ماجرای مربوط به افزایش نرخ خوراک شرکتهای پتروشیمی) تیر زهرآلود و مسمومی نیز بر پیکره رنجور و نحیف بورس تهران پرتاب شد تا بازیگران و اهالی این بازار نسبت به وقایع حادثشده و روند آتی این بازار در بیاعتمادترین حالت ممکن قرار بگیرند. بدون شک اگر تلاشی در جهت پیشبینیپذیر کردن وضعیت بازار سهام صورت میگرفت، بهرغم ثبات در بازارهای دیگر، شاهد این بودیم که عملکرد و بازدهی این بازار در مقایسه با رقبای دیرینه خود تفاوت فاحشی داشت. هرچند میتوان فقدان محرکهای بنیادین و فروکشکردن انتظارات تورمی و آرامش در بازار ارز را بهعنوان مهمترین عواملی ذکر کرد که سبب شده بازارهای دارایی و بهخصوص بازار سهام از ثبات برخوردار باشند؛ اما به هر روی اگر جریان اعتماد عمومی به این بازار برمیگشت، میتوانستیم انتظار داشته باشیم که بورس تهران از اوضاع و احوال قمر در عقرب کنونی خارج شود و وضعیت بهتری داشته باشد. در مقام جمعبندی برای این بخش میتوان اینچنین استنباط کرد که از بازار سهام استفاده بسیار مفیدی در راستای تحقق بخشیدن به بخش اول شعار سال، یعنی جهش تولید، نشده است و بازاری که میتوانست بخشی از نقدینگی سیال و سرگردان سطح جامعه را از فعالیتها و اعمال سفتهبازانه راهی بخش مولد اقتصاد کشور و واحدهای تولیدی کند، در برهه کنونی اینچنین مهجور واقع شده است. بورس تهران در مقطع کنونی هوادار ندارد، اما تا جاییکه چشم کار میکند، بازار تماشاگر دارد.
بازار ارزنده؟
آنچه روند معاملات این روزهای تالار شیشهای برای مخاطبان و سهامداران در اذهان تداعی میکند، این است که بازار در بسیاری از سهام کوچک و بزرگ گرفتار اصلاحهای سهمگین از سقفهای ثبتشده در اردیبهشت سال جاری شده است و دیگر فروشندگان دستبهماشه و پرقدرتی که با حجم عظیمی از سهام در سمت عرضه، صفآرایی کنند، وجود ندارند. اما نکته قابلتوجه دیگری که از رصد تحرکات شاخصها و همچنین خریداران و فروشندگان استنباط میشود، نبود محرکهای مثبت و چشمانداز روشن فرارروی بازار در مقطع فعلی است. به بیانی سادهتر، با توجه به اینکه سهمها از سقفهای خود کاهش معناداری را تجربه کردهاند، سهامداران دیگر حاضر نیستند در قیمتهای فعلی که هر لحظه امکان برگشت قیمتها با شوکهای لحظهای وجود دارد، سهام تحت مالکیت خود را به دیگران واگذار کنند. از سوی دیگر، هدف خریداران از خرید سهام شرکتهای مختلف، دستیابی به سود است. با وجود اینکه میتوان گفت در محدودههای کنونی سهام کوچک و بزرگ بازار ارزنده هستند، اما نمیتوان درباره همین سهمها واژه جذابیت را به کار برد. ممکن است سهام شرکتی ارزنده باشد، اما برای خرید جذابیت نداشته باشد و در صورتی که سهام مختلف از قابلیت رشد قابلتوجه در بازههای زمانی مختلف برخوردار باشند، میتوان خاصیت جذابیت را به سهام آن شرکت نسبت داد. مشکل بورس تهران در برهه کنونی دقیقا در تفاوت همین دو نکته خلاصه میشود؛ بازار سهام در مقطع فعلی ارزنده است و قیمتهای فعلی توجیه خرید دارد، اما بسیاری از سهام از شرایط کافی برای اقناع مخاطب برای نسبت دادن صفت جذابیت عاجز هستند. سنجههای آماری بازار نیز همین موضوع را به تصویر میکشند و بازنمای ارزندگی و عدم جذابیت بازار برای بازیگران بورس تهران هستند.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات