امیررضااعلاباف / تحلیلگر بازار سرمایه
همانطور که در روزهای معاملاتی دو هفته اخیر شاهد بودیم و همزمان با آغاز چرخش نسبی در بخش سیاستگذاری پولی و کاهش شدت انقباض در بازار بینبانکی و بازار پول، بازار سرمایه روزهای نسبتا خوبی را در مقایسه با رکود مطلق حاکم در ماههای گذشته تجربه میکند و همچنین شاهد رشد سطح عمومی ارزش معاملات هستیم که بخشی از این جو مثبت ایجادشده در حقیقت مربوط به خوشبینی و فضای رسانهای حاکم در رابطه با موضوع تجدید ارزیابی داراییهای شرکتها و بهویژه شرکتهای بزرگ و شاخص است. بهطور کلی این محرک از نوع اسمی و در واقع صرفا بازی با اعداد بر روی ترازنامه شرکتها است، این داراییها از مدتها قبل در دل شرکتها وجود داشته و مورد جدیدی محسوب نمیشود، لذا اینکه بازار تا قبل از ایجاد جو فعلی توجهی به همان شرکتهایی که در حالحاضر اقبال زیادی از سهام آنها میشود، نمیکرد بهنظر جالب میرسد.
اما افزایش سرمایه شرکتها از محل مازاد تجدیدارزیابی (ارزش کارشناسی منهای ارزش دفتری فعلی) داراییهای ثابت مشهود استهلاکناپذیر با وجود عدمبهروزرسانی و انعکاس منصفانه هزینه استهلاک شرکتها و بزرگنمایی تصنعی سودآوری بنگاهها که یکی از دلایل کیفیت ضعیفتر سود شرکتهای بورسی و عدمضریبگیری بالای آن است، دارای پتانسیلهای خوبی نیز برای این شرکتها بوده که برخی از آنها عبارتند از: مواردی نظیر کاهش و واقعیسازی نسبتهای اهرمی و افزایش ظرفیت استقراضی شرکتها جهت انجام تامین مالی مبتنی بر بدهی خارجی، واقعیترسازی نسبتهای عملکرد و همچنین انعکاس ارزش دفتری و P/B واقعی سهام شرکتها که این موضوع را برای بازار جذابتر میسازد. لازم بهذکر است که حتی در صورت بهروزرسانی ارزش داراییهای استهلاکپذیر و محاسبه هزینه استهلاک بر مبنای عمر مفید باقیمانده و ارزش اسقاط بروز داراییهای سرمایهای و کاهش سود حسابداری محاسبهشده، جریانات نقدی شرکتها از جمله میزان جریان نقد آزاد اهرمی و غیراهرمی، سود قابلتقسیم و همچنین ارزشیابی شرکتها بر مبنای این جریانات نقدی و مدلهای تنزیل جریانات نقدی یا DCF تفاوتی حاصل نخواهد شد و اثر منفی ندارد. همچنین باید توجه داشت که هزینه استهلاک هزینه قابلقبول مالیاتی نیست.
بهطور کلی مبنای تصمیمگیری برای انجام سرمایهگذاری در سهام بنگاهها فعالیت تجاری، مدل کسبوکار آنها و ارزشافزوده و سود اقتصادی حاصل از این فعالیتهای تداوم پذیر و عملیاتی آنها است، لذا با فرض تداوم فعالیت شرکتها آنچه بهویژه برای سهامداران خرد حائزاهمیت خواهد بود، سودآوری شرکتها، سود قابلتقسیم و در حقیقت گردش دارایی ایجادشده و کارآیی مدیریت در زمینه بهکارگیری داراییهای شرکت و افزایش هر ریال سود ایجادشده به ازای هر ریال دارایی خواهد بود. باید توجه داشت که دید سهامداران عمده در بحث سرمایهگذاری با دید سهامداران خرد کاملا متفاوت بوده و بعضا حتی شاهد ایجاد تضاد منافع آشکار میان این دو دسته از ذینفعان نیز هستیم بهطوری که سهامداران عمده، بیشتر بر روی بر روی مسائل حاکمیت شرکتی، امتیازات و منافع شخصی ایجادشده از محل بلوک سهام مدیریتی و کنترلی و... تمرکز داشته و عموما افق طولانیمدت در سرمایهگذاری دارند که میتواند در نقطه مقابل سهامداران خرد قرار بگیرد. دستهبندی کلی برای مدلهای ارزشیابی سهام شامل دو دسته مدلهای با فرض تداوم فعالیت و مدلهای با فرض عدمتداوم فعالیت شرکت است؛ بهطوریکه برای واحدهای تولیدی و خدماتی موجود در بازار داراییها در حقیقت زمانی اهمیت پیدا میکند که فرض اصلی عدمتوجیه اقتصادی تداوم فعالیت شرکت و توقف آن در آینده باشد و آنچه برای ما مهم است؛ در واقع ارزش انحلال سهام یا liquidation value باشد که به زبان ساده یعنی زمانیکه مدیریت شرکت قادر به استفاده درست و بهینه از داراییهای فراوان شرکت جهت ایجاد گردش دارایی و درآمد و سودخالص مناسب (نسبتهای سودآوری رشدی و بالاتر از میانگین صنعت و...) نیست و این داراییها ارزشی برای سهامدار خرد نخواهد داشت و نباید ضریب اتکای بالایی در محاسبه ارزش منصفانه سهام فوقالذکر داشتهباشد.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات