علیرضا خانمحمدی/تحلیلگر ارشد بازار سرمایه
در سالهای اخیر شاهد افزایش و کاهش شدید قیمتها و به دنبال آن سودهای نجومی و ضررهای هنگفت سرمایهگذاران بودهایم که سبب شده است سرمایهگذاران برای ریسکی که در بازار وجود داشته، انتظار بازده را به شکل فزایندهای بالا ببرند و در افتوخیزهای بازار سرمایه با ترس و هیجان بیشتری دست به معامله بزنند که خود را بهصورت رفتار دستهجمعی در بازار نشان میدهد. بنابراین نیاز است با آموزش و پررنگتر شدن فضای آموزشی در بازار سرمایه از طریق خود سازمان در دانشگاه و مدارس از پایه ابتدایی به این موضوع بهصورت جدی پرداخته شود. نوع نگرش مردم به بازار سرمایه و کسب بازده مورد انتظار نسبت به تورم باید منطقی باشد و این را باید دانست که بازارسرمایه یک بازار بهشدت تخصصی با ریسک بالاست و مانند تمام مشاغل نیازمند دانش و مهارت است. اگر این دانش وجود ندارد باید به صورت غیرمستقیم در بازار سرمایه سرمایهگذاری کرد.
نقش سازمان و موانع موجود
در نهادهای مالی، بهخصوص در صندوقهای سرمایهگذاری، موانع موجود بر سر راه داشتن سپرده بانکی، نصابهای سهام و استفاده از ابزارها بهخصوص ابزار مشتقه موجب شده است تا شرکتهای سرمایهگذاری، صندوقها و شرکتهای سبدگردانی و سایر فعالان بازار سرمایه در تدوین استراتژی با مشکلات زیادی روبهرو شوند. در تمام دنیا ابزارهای متنوعی برای پوشش ریسک و حداکثر کردن بازده وجود دارد که این امکان را به وجود آورده است که شرکتها به جذب بیشتر سرمایه و به دنبال آن پوشش ریسک به بازدههای خوبی دست پیدا کنند، اما در ایران برای استفاده از ابزارهای موجود با محدودیت مواجه هستیم.
یکی دیگر از مشکلات و معضلاتی که وجود دارد، حدود اختیارات و قدرت نهاد ناظر یعنی سازمان بورس است که مقابل تصمیمات و مصوبات دولت که موجب ضربهخوردن اقتصاد و بورس است، توان مقابله و دفاع از حقوق سهامداران خرد را ندارد. از طرفی سازمان بورس هم باید به این نکته توجه کند که تغییراتی در حدنصابهای سرمایهگذاری، الزام خرید سهام و الزام خرید اوراق تبعی توسط صندوقهای سرمایهگذاری، جلوگیری از فروش سهام و کمکردن حد نصاب سپرده بانکی صندوقها، در کوتاه مدت پاسخگوست و مسکن موقتی است که بهزودی تاثیرات مخرب خود را در کاهش بازده صندوق ها نشان میدهد. بهجای اینکه بخواهیم برای جلوگیری از ضرر سرمایهگذاران خرد و کسانی که بهطور مستقیم در بازار سهام اقدام به خرید و فروش میکنند قوانین را دستکاری کنیم، راه دیگری را امتحان کنیم؛ آن راهکار چیست؟
برای پاسخ به این موضوع بهتر است به نحوه سرمایهگذاری در بورسهای موفق دنیا نگاهی بیندازیم.
در آمریکا یکی از سیاستهای بازنشستگی، سرمایهگذاری برای کارکنان در صندوقهای شاخصی است. تا پیش از دوران کرونا ۹۰درصد مردم آمریکا سهامدار ۱۲درصد کل بازار سهام این کشور بودند. حال برای اینکه بخواهند غیرمستقیم در هر حوزهای سرمایهگذاری کنند، برای کاهش ریسک سرمایهگذاری در بازارهای پرریسک و تخصصی مانند بازار کریپتوکارنسی و طلا، صندوق سرمایهگذاری قابل معامله وجود دارد؛ مانند صندوق سرمایهگذاری بیتکوین و اتریوم و... .
در آلمان بهعنوان یک اقتصاد قوی و بزرگ، سرمایهگذاری در بازار سهام ۳۰درصد علاقه مردم را تشکیل میدهد و در سایر کشورها نیز همین امر با درصدهای متفاوت وجود دارد، اما تفاوتی که حائز اهمیت است، پذیرش ریسک سرمایهگذاری توسط اشخاصی است که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در بازار سرمایه فعالیت دارند. بهمنظور فهمیدن اهمیت زیاد سرمایهگذاری غیرمستقیم در کشورهای توسعهیافته، میتوان به این موضوع اشاره کرد که ۵۱درصد داراییهای صندوقهای مشترک جهان به صندوقهای آمریکایی و بعد از آن به اروپاییها با ۳۴درصد تعلق دارد که این یعنی این فرهنگ در این کشورها وجود دارد که بهترین گزینه برای سرمایهگذاری در بازار سرمایه، روش غیرمستقیم برای کسانی است که دانش کافی ندارند.
حال با توجه به تنوع صندوقهای سرمایهگذاری در ایران، درصد مشارکت مردم در این صندوقها چقدر است و تعداد کسانی که به طور مستقیم در بازار سرمایه حضور داشته و دانش کافی دارند چقدر است؟!
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات