دنیای اقتصاد : مهمترین مسالهای که بازار سرمایه در شرایط فعلی به انتظار آن نشسته است، تعیین تکلیف ریاست سازمان بورس و اوراق بهادار به عنوان نهاد متولی بازار است و فعالان و سرمایهگذاران درخواستهای مهمی از این جایگاه برای حفظ کیان و جایگاه بازار سرمایه دارند. همچنین در کنار این مهم، زمزمه افزایش قیمت بنزین شنیده میشود و بسیاری از سرمایهگذاران نسبت به نحوه اثرگذاری این تصمیم بر بازار سرمایه ابهام دارند.
لزوم حضور نمایندگان ارکان بازار در شورای عالی بورس
علی بهشتیروی، کارشناس ارشد بازار سرمایه در مورد بهبود عملکرد سازمان بورس و اوراق بهادار و جایگاه ریاست جدید در آن گفت: از وزارت امور اقتصادی و دارایی و وزیر این نهاد، به عنوان رئیس شورای عالی بورس چند درخواست وجود دارد، ابتدا اصلاح قانون بازار و ترکیب شورای عالی بورس را مطرح میکنیم، چرا که این درخواست باید از طریق وزیر اقتصاد پیگیری شود. ترکیب این شورا باید به گونهای باشد که اصناف و ارکانی که در بازار سرمایه فعال هستند، یک نماینده در شورای عالی بورس داشته باشند و نمایندگان احزاب و ارکان از وزن سیاسی برابر و استقلال رای در این شورا برخوردار باشند. به عنوان مثال شرایط به گونهای نباشد که وزیر یک نماینده را در این شورا انتخاب کند که نتواند مستقل از نهاد وزارت رای داشته باشد و در نهایت به دلیل استقلال رای از شورا حذف شود.
وی افزود: درخواست دوم، حضور فعال رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در جلسات مربوط به تصمیمات کلان اقتصادی مانند شورای پول و اعتبار، کمیسیونهای اقتصادی و صنعت و معدن مجلس شورای اسلامی است. باید مقررات مربوط به حضور رئیس سازمان و نمایندگان سازمان در جلسات مهم اقتصادی فراهم شود تا از کیان و جایگاه بازار سرمایه دفاع شود. بزرگترین مشکلی که وجود دارد این است که خارج از سازمان تصمیماتی اتخاذ میشوند که به دلیل سوءآگاهی، بر بورس و سرمایه میلیونها سهامدار تاثیر منفی گذاشته میشود.
بهشتیروی مهمترین اولویت اهالی بازار سرمایه را این طور عنوان کرد: مهمترین اولویتهایی که رئیس سازمان باید پیگیر آن باشد برگرداندن اعتماد به بازار سرمایه است. بورس مکانی نیست که نقصانها سیستم و بازار پولی را از طریق صندوقها، انتشار اوراق بدهی و اوراق اخزا و کسریها را برای دولت برطرف کند.
همچنین لازم است تا با اتخاذ تصمیمات کارشناسی توسط متخصصان، این نگاهی که نسبت به بازار در میان مردم به وجود آمده که تصمیمات خلقالساعه گرفته میشود، بهبود پیدا کند و محتوای جلسات در همان زمان به صورت شفاف و دقیق اطلاعرسانی شوند. بازار سرمایه نیازمند یک تقویم سالانه یا با بازه مشخص است تا بداند که در آینده قرار است چه تصمیماتی با چه مشخصاتی گرفته شود و در صورتی که قرار است ریزساختارهای بازار مانند دامنه نوسان و حجم مبنا با اعمال محدودیت مواجه شود، با جلسات کارشناسی و زمانبندی صحیح، فعالان بازار نسبت به آن آگاهی داشته باشند. در کنار این مورد، باید دستورالعملهای مشخصی تدوین شود تا سیاست متولیان اقتصاد و بازار سرمایه پس از ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک مشخص شود و فعالان بازار سرمایه بدانند که پس از وقوع یک اتفاق غیرقابل پیشبینی مانند تنشهای نظامی یا سیاسی، چه تصمیمی توسط سازمان بورس و اوراق بهادار گرفته خواهد شد تا به این شکل برای سرمایه خود تصمیمگیری کنند.
وی افزود: عدم پاسخگویی متولیان و سیاستگذاران بورسی نیز از جمله مواردی است که به اعتماد عمومی نسبت به بازار ضربه وارد میکند. به عنوان مثال در این مدت اخیر، بازار سرمایه در یک بازه چند هفتهای، در ابهام به سر میبرد و متولیان سازمان در این رابطه عکسالعمل خاصی نشان ندادند تا جهتگیری بازار مشخص شود. تعهد به موارد مذکور که از جمله وظایف اصلی ریاست سازمان است، باعث میشود که با پذیرهنویسی و عرضه شرکتها در بازار، پولهای جدید وارد بورس و چرخه اقتصاد شوند و بازار سرمایه پررونقتری داشته باشیم.
خروج فولادیها از تله نیما
احسان عسکری، کارشناس بازار سرمایه در مورد یکی از چالشهای اصلی کشور گفت: ناترازی انرژی به خصوص در مورد بنزین همیشه مایه نگرانی و مدنظر سیاستگذاران بوده است و در کنار این مورد شنیدهها حاکی از این است که رقمهای بزرگی از سوخت به صورت قاچاق از کشور خارج میشود و منافع ملی کشور به خطر میافتد. در حال حاضر با توجه به ناترازی انرژی و قطعیهای مکرر و تعطیلی در صنایع فولادی، سیمانی و پتروشیمی در فصول تابستان و زمستان، حل شدن این موضوع از اهمیت برخوردار است.
به نظر میرسد افزایش قیمت بنزین، یکی از چالشها و گلوگاههای پیشروی دولت است و برای بررسی تاثیر این سیاست بر بازار سرمایه باید دید که آیا سایر فرآوردههای نفتی در کنار بنزین با افزایش قیمت مواجه خواهند شد یا خیر. در صورتی که صرفا شاهد افزایش قیمت بنزین باشیم، این موضوع میتواند به نفع صنایع پالایشگاهی باشد و تاثیر مثبتی خواهد داشت. اما اگر تمام حاملهای انرژی در کشور با افزایش قیمت مواجه شوند، دو موضوع پیش روی ما قرار دارد، از یک طرف رشد قیمت گاز و برق، هزینه صنایع را افزایش میدهد و از سوی دیگر، مبلغی که دولت میتواند به دست بیاورد، در بخشهای مربوطه سرمایهگذاری کند تا ناترازیهای بخش برق و گاز برطرف شود و با برطرف شدن این ناترازی، شرکتها با قطعی مکرر و توقف تولید مواجه نخواهند شد و در صورت سرمایهگذاری در زیرساختهای کشور، به نفع بازار سرمایه و رشد اقتصادی تمام میشود، در غیر این صورت افزایش قیمت بنزین بدون سرمایهگذاری در زیرساختها، قابل توجیه نیست.
کارشناس بازار سرمایه در خصوص خارج شدن فولادیها از تور نیما گفت: این تصمیم بسیار مثبتی بود که اتخاذ شد و در صورتی که شکاف میان ارز نیما و بازار آزاد کاهش یابد، دست دلالان ارز کوتاه خواهد شد و به نفع صنایع فولادی کشور تمام خواهد شد. خروج فولادیها از تور نیما باعث میشود که این شرکتها سودآوری بهتری نسبت به گذشته داشته باشند و با توجه به حجم صادرات هر یک از شرکتها درآمد عملیاتی آنان افزایش پیدا خواهد کرد. بازار سرمایه امیدوار است تا این تصمیمات مثبت به سایر صنایع هم تسری پیدا کند تا ذینفعان اصلی شرکتها هم از این تصمیم منتفع شوند.
در حال حاضر واردکنندگان با گرفتن ارز نیما، کالاهای خود و حتی کالاهای غیراساسی را وارد میکنند و با قیمت بازار آزاد در داخل کشور کالای خود را میفروشند و در واقعیت این سرمایهگذاران هستند که هزینه اصلی را پرداخت میکنند.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات