وضعیت مبهم تصمیم‌گیری برای بورس

احسان خاتونی*
اظهارنظرهای متفاوت از سوی طرفین، به‌‌‌ویژه مقام‌‌‌های آمریکایی، جهت‌‌‌گیری گفت‌‌‌وگوها و مذاکرات را تا حدی مبهم کرده است. این مساله باعث شد تا در معاملات دیروز، پس از حدود ۱۵روز معاملاتی نسبتا آرام، تعداد نمادهایی که به صف فروش می‌رسند به شکل چشم‌گیری افزایش یابد. این وضعیت، نشانه‌‌‌ای از خروج نقدینگی توسط حقیقی‌‌‌ها از بازار سرمایه است؛ موضوعی که از طریق تغییر مالکیت‌‌‌ها نیز به‌‌‌وضوح قابل مشاهده است.
وضعیت مبهم تصمیم‌گیری برای بورس
بیشترین فشار فروش، دیروز بر دو گروه خودرویی و بانکی وارد شد. این مساله تا حدی قابل انتظار بود؛ چرا که این دو گروه طی ماه گذشته رشد قابل‌توجهی را تجربه کرده بودند و اکنون سرمایه‌گذاران ترجیح داده‌‌‌اند با شناسایی سود، بخشی از دارایی‌‌‌های خود را نقد کنند. در مقابل اما برخی گروه‌‌‌ها همچون پالایشی‌‌‌ها و برخی تک‌‌‌سهم‌‌‌ها معاملات بهتری را پشت سر گذاشتند. پالایشی‌‌‌ها به‌‌‌ویژه تحت‌تاثیر خبر احتمال افزایش نرخ گازوئیل، مورد توجه بازار قرار گرفتند. البته از منظر تحلیلی و تئوریک، این افزایش قیمت تاثیر مستقیم و معناداری بر سودآوری شرکت‌های پالایشی نخواهد داشت. اما برخی تحلیلگران معتقدند که این تغییر ممکن است زمینه‌‌‌ساز اصلاح نرخ خوراک پالایشگاه‌‌‌ها شود که در صورت تحقق، اثر مثبتی بر وضعیت مالی این شرکت‌ها خواهد داشت. از سوی دیگر، افزایش قیمت گازوئیل می‌‌‌تواند موجب کاهش یارانه‌‌‌های پنهان و اصلاح ساختار بودجه شود. 

این مساله از دید روانی بر فعالان بازار تاثیرگذار بوده و انتظاراتی را شکل داده است مبنی بر اینکه این روند افزایشی در آینده نزدیک برای بنزین نیز اعمال شود. در واقع، فارغ از تاثیر مستقیم بر سود شرکت‌ها، اصلاح قیمت انرژی به‌‌‌عنوان یک محرک ذهنی مثبت برای بازار پالایشی‌‌‌ها عمل کرده است.در بعد سیاسی نیز با وجود اینکه مذاکرات هنوز به نتیجه مشخصی نرسیده‌‌‌ است، به‌‌‌نظر می‌رسد که ریسک درگیری نظامی تا حد زیادی کاهش یافته است. سخنان اخیر دونالد ترامپ در جریان سفرش به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، حاکی از این بود که رهبران عرب از او خواسته‌‌‌اند حتی در صورت شکست مذاکرات، از ورود به جنگ با ایران خودداری کند و منطقه را دچار بحران امنیتی جدیدی نسازد. این درخواست در قالب نوعی شرط برای آغاز سرمایه‌گذاری‌‌‌ها و همکاری‌‌‌های اقتصادی با دولت ترامپ مطرح شده است. از آنجا که ترامپ در وهله نخست یک تاجر و بیزینس‌‌‌من است، به‌‌‌نظر می‌رسد که این پیشنهاد را پذیرفته است. 

هرچند او همچنان از فشار حداکثری علیه ایران سخن می‌‌‌گوید، اما لحن او در مقایسه با گذشته نرم‌‌‌تر شده و همین امر باعث شده است تا ریسک جنگ از منظر بازارها به شکل محسوسی کاهش یابد. نکته مهم دیگر این است که بازار سرمایه همواره با پدیده‌‌‌ای به نام «پیش‌‌‌خور کردن اخبار» روبه‌‌‌روست. بخش عمده‌‌‌ای از خوش‌بینی نسبت به توافق، پیشاپیش در قیمت‌ها منعکس شده است. رشد اخیر بازار نیز تا حد زیادی ناشی از همین انتظارات مثبت بوده است. البته ممکن است پس از امضای توافق، باز هم شاهد رشد‌‌‌هایی در برخی نمادها باشیم، اما باید توجه داشت که این رشدها احتمالا به‌‌‌صورت گروهی و همگام نخواهد بود. تجربه برجام در سال‌های گذشته به ما آموخته است که پس از توافق، بازار ممکن است در برخی گروه‌‌‌ها رشد کند و در برخی دیگر وارد فاز رکودی شود؛ چرا که اثر توافق لزوما برای همه صنایع مثبت نیست. بنابراین، از این پس تحلیل وضعیت شرکت‌ها، گزارش‌‌‌های مالی و عملکردهای فصلی اهمیت دوچندانی پیدا می‌کند. 

در این میان، نرخ ارز نیز همچنان یکی از متغیرهای کلیدی و اثرگذار بر بازار سرمایه خواهد بود. تثبیت یا نوسان در این نرخ می‌‌‌تواند مسیر حرکت بازار را در کوتاه‌‌‌مدت تا میان‌‌‌مدت تحت‌تاثیر قرار دهد. علاوه بر آن، روند تورم داخلی، سیاست‌‌‌های بودجه‌‌‌ای دولت و تغییرات نرخ بهره نیز باید در تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران لحاظ شود؛ چرا که این عوامل به‌‌‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بر چشم‌‌‌انداز سودآوری شرکت‌ها و در نهایت بر روند قیمتی سهام اثرگذار خواهند بود. از طرف دیگر، شرایط بین‌المللی نیز با توجه به رقابت‌‌‌های اقتصادی بین چین، آمریکا و اروپا، می‌‌‌تواند بر بازار صادرات‌‌‌محور ایران اثر بگذارد. در مجموع، این تصور که با تحقق توافق، بازار سهام شاهد رشد همه‌‌‌جانبه و پرشتابی خواهد بود، با نگاهی واقع‌‌‌بینانه و بر پایه تجربه‌‌‌های گذشته، چندان قابل اتکا نیست.


این خبر را به اشتراک بذارید!

نظرات


برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید