دنیایاقتصاد : پس از یک بیماری همهگیر و جنگ قیمتی که باعث زوال بهای نفت در سال ۲۰۲۰ شد، حالا طلای سیاه دوباره در مسیر رشد قرار گرفته است. به نظر میرسد یک ابرچرخه جدید در بازار نفت در حال ایجاد شدن است. این امر ناشی از کمبود عرضهای است که در نتیجه کاهش سرمایهگذاری ایجاد شده و این افت سرمایهگذاری در نتیجه کاهش چشمگیر قیمت نفت پس از سال ۲۰۱۴ و ۲۰۲۰ صورت گرفته است. علاوه بر این، رشد قدرتمند تقاضا هم به دلیل بهبود قوی اقتصادی در کشورهایی مانند چین، هند و ایالات متحده و خوشبینی به روند واکسیناسیون ایجاد شده است.
نسخه جهانی برای اقتصادهای نفتی
با این وجود، ابرچرخه کنونی میتواند آخرین تجربهای از این دست در بازار نفت باشد، چرا که به نظر میرسد اقتصادهای بزرگ بهگذار از سوختهای فسیلی متعهدند و خودروسازان هم در حال حرکت به سوی خودروهای برقی هستند. چنین تغییراتی بازار نفت را به یک بازار منطبق با اهداف اقلیمی تبدیل خواهد کرد، اما از آن سو میتواند باعث آشفتگی در اقتصادهای وابسته به نفت شود و اثرات گستردهای بر روی آنها بگذارد.
رباح آرزکی، اقتصاددان ارشد بانک توسعه آفریقا و استاد مدرسه حکمرانی دانشگاه هاروارد با همکاری مگنوس نیسوین، رئیس بخش تحلیل شرکت ریستاد انرژی در شماره تابستان ۲۰۲۱ مجله Finance & Development صندوق بینالمللی پول به بررسی وضعیت بازار نفت در سالهای اخیر و چشمانداز آن برای آینده پرداختند. این کارشناسان در پایان مقاله خود به بررسی اقتصادهای نفتی و وضعیت آنان در عصر پایان نفت پرداخته و توصیههایی نیز برای دولتهای نفتی دارند. متن پیشرو خلاصهای از مقاله آرزکی و نیسوین است که در وبسایت سیانان منتشر شده است.
بحران سرمایهگذاری نفتی
در حالی که شرکتهای استخراج و اکتشاف حتی با قیمتهای نسبتا پایینتر نفت سودآوری بالایی داشتهاند، به نظر میرسد آنها هم آیندهای با رونق کمتر را برای خود ترسیم کردهاندو از همین رو سرمایهگذاری خود را کاهش دادهاند. تولید در میادین و تعداد چاههای فعال کاهش یافته و از سوی دیگر تخلیه ذخایر نفتی نیز به سرعت در حال انجام است. جریان کاهش هزینههای سرمایهای و ذخایر نفت خام از سال ۲۰۱۴ تاکنون ادامه پیدا کرده است. گفتنی است کووید-۱۹ کاهش سرمایهگذاری در صنعت نفت را تشدید کرد. به عنوان مثال، میزان تولید نفت شیل – که چرخه تولید کوتاهتری دارد و به تغییرات سرمایهگذاری حساستر است - امسال نیم میلیون بشکه افزایش یافته، در حالی که این میزان برای سال ۲۰۱۹ برابر با ۲ میلیون بشکه بود. در این میان باید به ممنوعیت اعلام شده توسط دولت جو بایدن درباره حفاریهای جدید در اراضی فدرال آمریکا هم توجه داشت؛ هر چند که چنین ممنوعیتی تاثیر مستقیم چندانی بر تولید نفت شیل ندارد، اما نشانگر تغییر احساسات دولت فدرال نسبت به صنعت نفت است. اثر چنین سیاستی را در احتیاط فزاینده سرمایهگذاران صنعت نفت شیل آمریکا میتوان لمس کرد. در واقع باید گفت که کاهش سرمایهگذاری باعث تضعیف نقش شیل به عنوان تولیدکننده نوسانی نفت جهان شده و بذرهای ابرچرخه کنونی بازار نفت را کاشته است.
دیدگاهها درباره اوج تقاضا
چند مفسر و بازیگر اصلی بازار جهانی نفت مانند بیپی (BP) و رویال داچ شل (Royal Dutch Shell) معتقدند که تقاضای جهانی برای نفت خام در سال ۲۰۱۹ به نقطه اوج خود یعنی در حدود ۱۰۰ میلیون بشکه در روز رسیده و به دلیل تغییرات ساختاری که در نتیجه همهگیری کووید-۱۹ در بازار ایجاد شده، تقاضا طلای سیاه هرگز به آن سطح باز نخواهد گشت. به نظر میرسد چنین دیدگاهی بر کاهش چشمگیر مصرف سوختهای فسیلی در بخش حملونقل تکیه دارد. کاهشی که شدیدترین نمود آن را میتوان در مصرف سوخت جت یافت که با شروع پاندمی در مارس ۲۰۲۰ به شکل بیسابقهای سقوط کرد، اما با کاهش محدودیتهای کرونایی، به آرامی در حال بهبود است.
با پیشرفتهای حاصل شده در زمینه واکسنهای کووید و خوشبینی ناشی از بازگشایی تقریبی اقتصاد جهانی، میتوان انتظار داشت که مصرف نفت به روند بهبودی خود ادامه دهد، اما در سطحی پایینتر از آنچه در دوران پیشا همهگیری -در واقع دوران اوج مصرف - وجود داشت.
با این حال میتوان گفت که طرفداران این دیدگاه که معتقدند بازار نفت اوج تقاضا را پشت سر گذاشته، چشمان خود را بر روی تغییرات ساختاری که در الگوی مصرف رخ داده، بستهاند. تغییراتی که میتواند اثرات کاهشی بحران کرونا بر مصرف را جبران کند. افزایش سطح زندگی و ظهور و رشد طبقه متوسط در چین و هند منجر به افزایش تقاضا برای خودروهای شخصی و همچنین سفرهای هوایی خواهد شد. بنابراین حتی اگر رشد اقتصادی کند شود، تعداد زیاد افرادی که به سطح درآمدی خرید خودرو رسیدهاند، میتوانند رشد تقاضا برای سوخت را پشتیبانی کنند. باید در نظر داشت که در اقتصادهای در حال توسعهای مانند چین و هند به دلیل مسائل متفاوتی که درباره ایستگاههای شارژ و مقیاس آنها وجود دارد، هرگونه تغییر جهت به سمت خودروهای برقی احتمالا کندتر از اقتصادهای پیشرفته جهان خواهد بود. به طور کل میتوان گفت که میزان پذیرش خودروهای برقی، با توجه به اینکه سوخت جادهای نیمی از تقاضا جهانی برای نفت را به خود اختصاص داده، عامل تعیینکننده تقاضا در آینده خواهد بود.
با این وصف افزایش تقاضا برای نفت همراه با کاهش مداوم تولید ناشی از افت سرمایهگذاری، احتمالا منجر به زنده نگه داشتن ابرچرخه بازار نفت تا مدتی خواهد شد. اما ادامه این ابرچرخه و افزایش قیمت نفت باعث تحریک بازیگران بازار، افزایش سرمایهگذاری و مانند آنچه در گذشته رخ داده، سقوط قیمت طلای سیاه خواهد شد؟
برقی شدن خودروها
نوآوریهای تکنولوژیک این بار ممکن است داستان را به شکل متفاوتی نسبت به گذشته رقم بزند. باید توجه داشت که افزایش جنونآمیز تولید خودروهای برقی میتواند باعث سبقت عرضه از تقاضا در این بخش شود و تبعات سنگینی چون ورشکستگی و جریان منفی نقدینگی را برای خودروسازان به همراه داشته باشد.
در حال حاضر تولیدکنندگان خودروهای برقی بیشتر بر روی تعهد دولتها در توافق پاریس شرط بستهاند. آنها همچنین اعتقاد دارند که مصرفکنندگان به استفاده از سوختهای پاکتر متمایلاند، چرا که حدود یکچهارم انتشار کربن مرتبط با بخش انرژی در جهان مربوط به بخش حملونقل است.
در واقع روند حرکت به سوی خودروهای برقی با تولید انبوه است که برای مشتریان جذاب میشود و در چنین شرایطی افزایش قیمت نفت به تسریع این روند کمک خواهد کرد. از این رو میتوان گفت که آخرین ابرچرخه بازار نفت با اهداف اقلیمی سازگار و با تعهدات کشورهای بزرگ جهان برای حرکت به سوی انتشار کربن صفر نیز در میانمدت همراه است.
دولتهای نفتی چه کنند؟
هر چند که چنین سناریویی برای محیطزیست بسیار خوشایند است، اما از سوی دیگر باعث کاهش ارزش ذخایر نفت جهان میشود و اقتصادهای وابسته به نفت را در معرض خطر جدی قرار میدهد. در واقع با تحقق این سناریو، ذخایر نفتی و سرمایهگذاریهای پیرامون آنها در اقتصادهای نفتی به داراییهای به گِل نشسته تبدیل میشوند. این امر میتواند منجر به مشکلات حادی از جمله بحرانهای متعدد و فروپاشی اقتصادی در این کشورها شود. همچنین میتوان انتظار بحران مهاجرت جدیدی در جهان داشت، بهویژه در اقتصادهای پرجمعیت وابسته به نفت آفریقایی احتمال رخ دادن چنین بحرانی بسیار زیاد است. تغییر فاز در جهان انرژی و فاصله گرفتن هر چه بیشتر جهان از نفت، میتواند منبع ضربه جدی به اقتصادهای بزرگ خاورمیانه، آسیای میانه و آمریکای لاتین از نظر ساختاری باشد و حتی در نتیجه رکود اقتصادی در این کشورها، بسیاری از همسایگان فقیر آنها را نیز در معرض خطر قرار دهد.
در چنین شرایطی کشورهای ثروتمند نفتی برای ایجاد مقاومت در اقتصاد خود در برابر تغییرات بازارهای انرژی باید اقتصاد خود را متنوع کنند. وجود چارچوب حاکمیتی مناسب برای مدیریت درآمدهای حاصل از نفت، در زمانهای مختلف همواره برای ایجاد تنوع اقتصادی مهم بوده است، اما در شرایط کنونی و با وجود سیل داراییهای نفتی به گِل نشسته، ایجاد تغییرات اساسی در حکمرانی اقتصادی کشورهای وابسته به نفت ضروری است.
کشورهای نفتی باید سیاستهایی برای حل چالشهای اقتصادی پیشرو و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر تدوین کنند. اقتصادهای نفتی برای ایجاد تنوع، بهبود بهرهوری پایین و اتلاف منابع و سرمایهها، باید متعهد به اصلاحاتی شوند که موانع بخشهای نوآوری و کارآفرینی را کاهش دهد. اصلاح حاکمیت شرکتی و سیستمهای حقوقی، ترویج بازارهایی که محدودیتی برای ورود و خروج از آنها وجود ندارد و پایان دادن به طرفداری از شرکتهای دولتی و شرکتهای خصوصی که از رانتهای سیاسی بهرهمند هستند، به جذب سرمایهگذاری و تغییر نگرش نسبت به نوآوری کمک خواهد کرد.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات