رقص شاخص «هم‌‌‌‌‌‌‌‌وزن» در بورس

اکبر حامدی / کارشناس بازار سرمایه
مقایسه شاخص‌کل بورس اوراق‌بهادار تهران با شاخص هم‌وزن حاکی از این است که شاخص‌کل قیمت یا اصطلاحا شاخص‌کل بازار نشان‌دهنده تغییرات سطح عمومی قیمت‌ها در کل بازار است و عملا میانگین افزایش یا کاهش قیمت سهام در بازار را برای معامله‌گران به تصویر می‌کشد.
فرمولی که عملا برای محاسبه شاخص به‌کار رفته است از نسبت‌ درصد ارزش جاری بازار سهام در زمان محاسبه بر ارزش بازار سهام در تاریخ مبدا بوده؛ در واقع ارزش سال‌۱۳۶۹ به‌عنوان تاریخ مبدا تعیین‌شده‌است. ارزش جاری برای هر شرکت نیز ‌برابر با حاصل ضرب تعداد سهام در قیمت هر سهم خواهد بود. در ادامه از مجموع ارزش جاری شرکت‌هایی که در بورس پذیرفته‌شده‌اند، ارزش جاری بازار استخراج می‌شود. طبیعتا شرکت‌هایی بزرگ همانند پالایشگاه بندر‌عباس که دارای ارزش بازار بالایی است در مقایسه با شرکت‌های کوچک‌تر می‌تواند تاثیر بیشتری بر روند حرکتی شاخص‌کل بورس داشته باشد. بر این اساس شرکت‌های مختلف بر روی نماگرهای بورسی با یکدیگر متفاوت هستند. در تابلوی معاملاتی به‌وضوح قابل‌مشاهده است که در برخی اوقات شاهد روزهایی در بازار هستیم که تعداد نمادهای معاملاتی منفی بیشتر از نمادهای مثبت است، اما شاخص‌کل روند افزایشی را به نمایش می‌گذارد.

چرایی این مهم به مثبت‌شدن تعدادی ‌نماد بزرگ از جمله فولادمبارکه، پالایشگاه بندر‌عباس، گلگهر و غیره بازمی‌گردد. این شرکت‌ها به دلیل برخورداری از ارزش بازاری به‌مراتب بالاتر از سایر شرکت‌ها با اثرگذاری مستقیم در روند حرکتی دماسنج اصلی تالار شیشه‌ای؛ در واقع شاخص را در جهتی مثبت سوق می‌دهند، بنابراین نماگر اصلی حرکتی افزایشی را به‌تصویر می‌کشد. از سویی دیگر در شاخص‌کل هم‌وزن اندازه شرکت‌ها در محاسبات بی‌تاثیر بوده و تمام شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق‌بهادار تهران از وزن یکسانی برخوردار هستند. می‌توان نتیجه گرفت که تاثیر تغییرات قیمتی شرکت‌های بزرگ در مقایسه با میزان اثرگذاری شرکت‌های کوچک و متوسط در این نوع از محاسبات یکسان است. در مجموع شاخص‌کل بیشتر از تحرکات شرکت‌های شاخص‌ساز و شرکت‌های بزرگ اثر‌می‌پذیرد. شاخص‌کل هم‌وزن نیز می‌تواند چشم‌انداز مطلوب‌تری از کلیت بازار بدون درنظر گرفتن اندازه شرکت‌ها به سرمایه‌گذاران ارائه کند.

به‌نظر می‌رسد برای فعالان بازار سرمایه شاخص هم‌وزن از اهمیت بالاتری برخوردار بوده و به‌عبارتی معیاری مطلوب‌تر برای تصمیم‌گیری خواهد بود. از طرفی به دلیل تعداد بیشتر نمادهای کوچک و متوسط نسبت به نمادهای بزرگ بازار، بسیاری از فعالان شاخص هم‌وزن را معیاری درست در راستای ارزیابی بازار درنظر می‌گیرند. شاخص‌های سهامی اخیرا رشد مطلوبی را تحت‌تاثیر رویدادهایی نظیر افزایش نرخ دلار و رشد قیمت‌های جهانی تجربه کرده‌اند. رفتار حمایتی از بازار سرمایه به طرق مختلف از سوی صندوق تثبیت بازار سرمایه یا شرکت‌های حقوقی صورت می‌گیرد و به‌طور معمول شرکت‌های بزرگ مورد چنین حمایتی قرار خواهند گرفت. بررسی گزارش ۶ ماهه یکسری از شرکت‌های کوچک نشان از بهبود عملکرد آنها دارد.

به‌عنوان مثال ارزیابی صنعت خودرو حکایت از انتشار گزارش‌های مطلوب این گروه در بازار دارد. عرضه خودرو در بورس‌کالای ایران یکی از رویدادهایی است که مدت‌ها بازار سرمایه در انتظار آن بود. عملا ما‌به‌التفاوت فروش می‌تواند زمینه دلالی در محصولات خودرویی را برچیند. اختلاف قیمتی در گام نخست باعث تزریق منابع به شرکت‌ها می‌شود، هرچند خریداران نیز در چنین شرایطی منتفع خواهند شد. در ادامه افزایش شفافیت خودرویی‌ها در بستر بازار سرمایه می‌تواند به‌عنوان نقطه‌عطفی در این گروه محسوب شود. در شرایط فعلی خروج سرمایه از بورس تهران و فرابورس ایران عملا به معنی ورود آن به سایر بازارهاست. این مهم؛ در واقع منجر به رشد بخش غیر‌مولد در اقتصاد کشور می‌شود. افزایش تورم در سطح جامعه را می‌توان از دیگر پیامدهای آن درنظر گرفت.

دولت سیزدهم در ابتدای فعالیت رسیدگی به وضعیت بورس را در اولویت اقدامات قرار داد. حال که بیش از یک سال‌ از فعالیت دولت می‌گذرد، مشاهده می‌شود که حمایت از بازار‌سرمایه صورت نگرفت. در شرایط فعلی تغییر نرخ بهره بین‌بانکی موضوعی است که می‌تواند به روند معاملات بورس کمک کند. تجربه نشان داده، افت نرخ بهره بین‌بانکی منجر به افزایش قدرت بازار سرمایه شده‌است. رشد نرخ بهره نیز دیگر موضوعی بوده که زمینه خروج پول از بازار سرمایه را فراهم می‌کند. حرکت پول به سمت بانک‌ها و صندوق‌های درآمد ثابت در ادامه چنین روندی دور از ذهن نیست. دیگر موضوع حائزاهمیت برای معامله‌گران مرتبط با فراز و فرود نرخ دلار می‌شود.

اثرات این مهم در روند حرکتی بازار سرمایه و تعدیلات نرخ دلار نیز قابل‌مشاهده است. به هر‌ترتیب بخش مولد اقتصاد کشور می‌تواند بهترین بستر برای سرمایه‌گذاری درنظر گرفته شود. ورود سرمایه‌های سرگردان به بازار سهام می‌تواند در ادامه به رشد اقتصادی منجر شود. به‌نظر می‌رسد وعده‌های عملیاتی‌نشده توام با ریسک‌های متعدد از جمله نرخ بهره بین‌بانکی اثرات مطلوبی را در بازار سرمایه نشان نمی‌دهد. از دیگر وعده‌ها خروج محصولات شرکت‌های بورسی از قیمت‌گذاری دستوری بود. در حال‌حاضر این مهم از خودرویی‌ها شروع شده و در ادامه اگر سایر محصولات نیز از طریق بورس عرضه شوند، می‌توان امیدوار بود که این وعده در حال عملیاتی‌شدن است. نگاهی به تحولات جهانی حاکی از آن است که کشور چین در چند هفته گذشته موضوعات مربوط به قرنطینه را جدی نگرفت. این مهم باعث تشدید امیدواری در رشد اقتصاد دنیا شد. در این میان قیمت جهانی برخی محصولات نظیر مس، روی و غیره با افزایش همراه شدند.

با توجه به اینکه تقریبا ۷۰‌درصد بازار سهام کشور کامودیتی‌محور بوده، بنابراین بورس از چنین مواردی تاثیر پذیرفت و در چند هفته گذشته با افزایش همراه شد. رشد نرخ دلار دیگر عاملی است که می‌تواند به شرکت‌ها کمک کند. در شرایطی که اخبار مثبت و منفی به‌وفور وجود دارد، به‌نظر می‌رسد که بازار به لحاظ قیمتی در محدوده‌ای قرار گرفته‌است که با کوچک‌ترین حمایت و تزریق نقدینگی می‌توان بازار را به‌طور مجدد فعال کرد و اعتماد سرمایه‌گذاران را به بخش مولد بازگرداند.

به اعتقاد بنده شاخص‌کل بورس تهران و شاخص هم‌وزن در موقعیتی قرار ندارند که ایجاد نگرانی کنند. هرچند اصلاح قیمتی و زمانی مدتی پس از رشد سهام طبیعی ارزیابی می‌شود اما این مهم در واقع موقت خواهد بود. در صورتی‌که به لحاظ قیمتی و بنیادی شرکت‌ها مورد بررسی قرار گیرند مشاهده می‌شود یکسری از شرکت‌ها اکنون هم قیمت با سال‌۱۳۹۹ شده‌اند اما تفاوت در P/ E است، به‌گونه‌ای که P/ E‌ها به‌شدت اصلاح‌شده و به محدوده جذاب رسیده‌اند. از طرفی فروش ماهانه اغلب شرکت‌ها در محدوده مطلوبی است. سرمایه‌گذاران اکنون نباید از منظر تحلیل تکنیکال به روند معاملات بورس و فرابورس بنگرند. توجه به بنیاد شرکت‌ها در امر سرمایه‌گذاری بسیار حائزاهمیت ارزیابی می‌شود. مقایسه بورس با سایر بازار‌های موازی نشان می‌دهد که در شرایط فعلی بازار سهام ارزنده‌ترین و ارزان‌ترین نوع سرمایه‌گذاری درمیان بازارهایی نظیر سکه، زمین، دلار، مسکن، سپرده بانکی و غیره است.


این خبر را به اشتراک بذارید!

نظرات


برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید