خطای اندازه‌گیری دماسنج بورس

دنیای‌اقتصاد– امیرمحمد بختیاری: یکی از معیارهای اصلی برای تحلیل روند بازار سرمایه ایران، شاخص‌کل بورس است و این عدد را به‌عنوان نمایانگر وضعیت سهام شرکت‌ها می‌دانند، اما برخی از فعالان بازار سرمایه معتقدند که این شاخص معیار خوبی برای قضاوت درباره کلیت سهم‌ها نیست و نحوه محاسبه آن سبب خطای اندازه‌گیری وضعیت بازار سهام می‌شود. سوالی که مدت‌ها ذهن سهامداران و فعالان بازار را به خود مشغول ساخته است این است که؛‌‌‌‌‌‌ آیا بازار سرمایه به شاخص‌های جدیدی احتیاج دارد؟ همانطور که می‌دانیم شاخص‌کل تصویری از وضعیت کلی بازارها را به ما نشان می‌دهد، با این‌وجود وقتی تصویر گرفته‌شده از کلیت بازار را با وضعیت برخی تک‌سهم‌‌‌‌‌‌ها مقایسه می‌کنیم، به‌طور واضح پی می‌‌‌‌‌‌بریم که محاسبه شاخص‌کل با برخی ابهامات ریز و درشت همراه است که به‌نظر نمی‌توان دلیل منطقی برای آنها پیدا کرد.

شاخص‌کل بیانگر تصویر تمامی نمادها

شاخص‌کل بازار سهام که هربار با ریزش یا صعودش تیتر‌‌‌‌‌‌ یک اخبار و روزنامه‌ها می‌شود، درواقع میانگینی از قیمت و بازده سهام شرکت‌ها بر اساس وزن آنها است و تاثیر شرکت‌های کوچک در محاسبه این شاخص در مقایسه با شرکت‌های بزرگ با یکدیگر‌ برابر نیست. به‌عبارت دیگر، در فرمول شاخص‌کل شرکت‌های کوچک وزن کمتری دارند. به این معنا که اگر شرکت‌های بزرگ رشدی را تجربه کنند، تاثیرگذاری آنها نسبت به شرکت‌های کوچک، بیشتر است؛ در واقع به دفعات بالا دیده شده‌است که برای روزهای متوالی سهم‌‌‌‌‌‌های کوچک منفی یا مثبت شوند ولی این تغییرات قیمت تاثیر قابل‌توجهی بر شاخص‌کل ندارد، اما ممکن است تنها با یک روز مثبت یا منفی‌شدن چند سهم بزرگ سبب افت یا رشد قابل‌توجهی در روند شاخص‌کل شود. بر این اساس می‌توان به چند عیب شاخص‌کل از نگاه فعالان و منتقدان بازار سرمایه پرداخت. بر این اساس تغییرات بازده شرکت‌های بزرگ اثر بیشتری نسبت به تغییرات بازده شرکت‌های کوچک‌تر بر شاخص دارند. به این دلیل که ارزش جاری شرکت‌ها مدنظر است، لذا اثری که شرکت‌های بزرگ با سرمایه بالا بر روی شاخص اعمال می‌کنند بسیار بالاتر از مجموع چندین شرکت متوسط و کوچک است. همچنین قیمت پایانی سهام بورسی ارتباط مستقیمی با قیمت معاملات یک سهم و حجم روزانه آن دارد. با پر‌شدن حجم مبنا در سقف قیمت روزانه، سهم‌های بورسی می‌توانند حداکثر اثرگذاری ارزش جاری بازار را بر روی شاخص‌کل اعمال کنند ولی حجم و ارزش بالاتر آنها نمی‌تواند نشانده میزان ورود و خروج نقدینگی و بازدهی در بازار را به نمایش بگذارد. البته در این میان‌عددی که در بین افراد به‌عنوان شاخص‌کل اعلام می‌شود تنها نمایانگر وضعیت سهام بورس است لذا بازدهی فرابورس و سایر بازارهای موجود در آن اعمال نمی‌شود و به‌صورت تفکیکی در قالب شاخص‌های دیگر مطرح می‌شود. براین اساس نیاز به شاخصی احساس می‌شود که نمایانگر وضعیت کل سهام موجود در بازار سرمایه باشد.

شاخص‌کل هم وزن

شاخص‌های هم‌وزن از نوع شاخص‌هایی هستند که تمام شرکت‌های مشمول در آن دارای یک وزن هستند. به‌‌‌‌‌‌عبارت‌‌‌‌‌‌دیگر می‌توان به این‌صورت تعبیر کرد که فرد سرمایه‌‌‌‌‌‌گذار در هریک از شرکت‌ها به یک اندازه سرمایه‌گذاری کرده‌است. از ویژگی شاخص هم‌‌‌‌‌‌وزن این است که از هر صنعت به‌‌‌‌‌‌ تناسب تعداد شرکت‌های آن صنعت تاثیر می‌پذیرد. شاخص هم‌وزن در سال‌۹۳ به بازار سرمایه معرفی شد. هرچند انتشار این شاخص در کنار شاخص‌های ارزشی قیمت و بازده کل، در روند تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاران تاثیرگذار خواهد بود ولی در ادامه با شناسایی معایب آن متوجه خواهیم شد که ملاک کاملی برای استفاده از آن به‌عنوان شاخص‌کل بازار سرمایه نخواهد بود و تنها می‌تواند یک معیارمکمل بهتر نسبت به شاخص‌های موجود باشد.

معایب شاخص هم‌وزن

شاخص هم‌وزن با افزایش سرمایه شرکت‌ها تعدیل نمی‌شود. موضوع مهمی که به‌عنوان نقص اساسی این شاخص می‌توان عنوان کرد عدم‌اثر‌پذیری از افزایش سرمایه به‌خصوص از محل آورده نقدی است که با اعمال آن تعداد سهام شرکت افزایش و قیمت سهم تعدیل خواهد شد، لذا با بزرگ‌شدن شرکت‌های کوچک اثر‌گذاری آن بر روی شاخص کمتر خواهد شد. همچنین این شاخص حجم و ارزش معاملات یک سهم را در محاسبات نادیده می‌گیرد. در این میان همچنین تعداد سهام و ارزش بازار در این شاخص بی‌اثر است.در این شاخص تفاوتی بین شرکت‌های بزرگ و کوچک وجود ندارد و این موضوع به‌صورت کامل نمی‌تواند معیار درستی باشد زیرا بازدهی هر کدام متفاوت است و ریشه در گذشته و تعدیل قیمت‌های مکرری دارد که در گذر زمان در سهام بزرگ دیده شده و مقایسه آنها با شرکت‌های تازه‌وارد یا کوچک کار درستی نخواهد بود.

شاخص صنعت و معایب آن

این شاخص، بازدهی صنایع مختلف را به تفکیک نشان می‌دهد و مانند شاخص‌کل محاسبه می‌شود. این شاخص نشان‌دهنده میانگین بازدهی سرمایه‌گذاران در آن صنعت است. شاخص صنعت برای تحلیل و مقایسه وضعیت صنعت‌های مختلف برای سرمایه‌گذاری به‌کار برده می‌شود اما رشد شاخص یک صنعت لزوما دلیلی بر رشد تمامی شرکت‌های فعال در آن صنعت نیست، بلکه این شاخص میانگین بازدهی را نشان می‌دهد و طبیعتا رشد برخی شرکت‌ها می‌تواند برخلاف جهت شاخص صنعت مربوطه‌اش باشد. به‌عنوان مثال ممکن است شاخص صنعت خودرو طی یک سال‌رشد کرده باشد اما شرکت خودروسازی کوچکی در همین مدت بازدهی منفی داشته باشد.

شاخص سهام شناور

سهام شناور آزاد به‌درصدی از سهام شرکت گفته می‌شود که صاحبان آن قصدی برای گرفتن صندلی مدیریت در شرکت ندارند و تنها برای خرید و فروش سهام وارد معاملات آن سهم می‌شوند؛ بنابراین قابلیت نقدشوندگی سهام شناور آزاد زیاد است. شاخص سهام شناور آزاد مانند شاخص‌کل محاسبه می‌شود با این تفاوت که تنها ‌درصد شناور آزاد شرکت‌ها درنظر گرفته می‌شود و همان میانگین قیمت و سود سهام‌ با تاثیر وزنی آنها است. به این معنا که شاخص سهام شناوری نشان‌دهنده بازدهی میانگین قیمت و سود سهم‌های شناور آزاد در بازار است و هرشرکتی سهام شناور آزاد بیشتری با سرمایه‌ای بزرگ داشته باشد، تاثیر بیشتری در این شاخص خواهد داشت.

فاکتورهای مهم در شاخص جدید

در شاخص‌کل جدید باید اثر ارزش معاملات روزانه بازار، تعادل در درصد تغییرات قیمتی، ورود و خروج نقدینگی از سود تقسیمی شرکت‌ها، افزایش سرمایه و همچنین شرکت‌های عرضه اولیه تازه‌وارد دیده شود. شاخصی که با برداشته‌شدن محدودیت‌های فعلی از جمله حجم مبنا و دامنه‌نوسان می‌تواند واقعیت موجود بازار را به نمایش بگذارد و دیگر مورد دستکاری‌های مکرر هدفمند واقع نشود. یکی دیگر از مشکلات محاسبه شاخص‌کل بورس، تاثیر نداشتن سهم‌های فرابورسی است و نکته‌ای که سرمایه‌گذاران باید به آن دقت کنند، این است که شاخص‌کلی که اشاره می‌شود، مخصوص بورس اوراق‌بهادار تهران است و شرکت‌های فرابورس، نقشی در به‌وجود آوردن این عدد ندارند و شاخص‌کل بورس برای افرادی که سبد سرمایه‌گذاری خود را از میان شرکت‌های فعال در فرابورس انتخاب می‌کنند، نمی‌تواند معیار مناسبی باشد. از مشکلات دیگر محاسبه شاخص‌کل، تاثیر عرضه اولیه‌ها در بالا‌رفتن این عدد است. در سالیان اخیر ده‌‌‌‌‌‌ها شرکت کوچک و بزرگ در بورس اوراق‌بهادار تهران پذیرفته‌شده‌اند که معمولا برای افزایش جذابیت خرید عرضه‌های اولیه، قیمت آن را منصفانه یا حتی پایین‌تر از ارزش واقعی، درنظر می‌گیرند و این موضوع باعث بالا‌رفتن تقاضا برای خرید سهام این شرکت‌ها می‌شود و در روزهای بعد از عرضه اولیه، صف خرید سنگین بر روی این نمادها به‌وجود می‌آید و چند روز پشت‌سرهم قیمت سهام این شرکت‌ها بالا می‌رود و این موضوع باعث بالا‌رفتن عدد شاخص‌کل می‌شود؛ اما با توجه به میزان تخصیص کم سهام شرکت‌های عرضه‌شده برای اولین‌بار، بالا‌رفتن قیمت آن تاثیر چندانی در پرتفوی سهامداران ندارد. براین اساس کارشناسان بازار سرمایه نیز درخصوص ابهام مطرح‌شده در مورد شاخص‌‌‌‌‌‌سازی‌ها می‌گویند: در شاخص‌کل شرکت‌های بزرگتر سهم بیشتری دارند و با توجه به اینکه سهام چند شرکت بزرگ پتروشیمی، فلزی و معدنی طی‌‌‌‌‌‌چند ماه اخیر به دلیل‌‌‌‌‌‌ رشد قیمت‌های جهانی، رشد قابل‌توجهی کرده و اثر بیشتری بر شاخص‌کل داشته است، این مساله تا حدودی باید شفاف شود. با این حساب شاخص هم‌‌‌‌‌‌وزن به شکل بهتری می‌تواند برای مقایسه پرتفوی افراد حقیقی به‌کار گرفته شود، چراکه یک فرد زمان خرید سهم معمولا توجه چندانی به اندازه شرکت و تاثیر آن بر شاخص‌کل ندارد، بااین‌حال شاخص هم‌‌‌‌‌‌وزن هم می‌تواند یک معیار سنجش کامل نباشد، چراکه سهام مختلفی از فرابورس و بازار پایه هم در پرتفوی اکثر افراد وجود دارد که در شاخص‌‌‌‌‌‌ها تاثیری نخواهد داشت. همچنین به‌نظر می‌رسد بحث دستکاری در شاخص نمی‌تواند صحیح باشد. شاید بتوان گفت منظور از دستکاری در شاخص این است که از سهام بزرگ و شاخص‌ساز حمایت می‌شود اما دستکاری در شاخص بعید است اتفاق افتد، چراکه ما صندوق‌های شاخصی نیز در بازار سرمایه‌ داریم که مبتنی بر دارایی‌های واقعی است. به این معنا که بازدهی صندوق‌های شاخصی به شاخص نزدیک است.

داوجونز؛ شاخص پیشرو اقتصاد جهانی

دو شاخص مهم برای بازار سهام جهانی؛ شاخص مرکب بورس نیویورک و شاخص صنعتی داوجونز است. شاخص مرکب بورس نیویورک که به‌منظور انعکاس ارزش همه سهم‌‌‌‌‌‌های مورد معامله در بورس نیویورک است. وزن این شاخص بر اساس تعداد سهام پذیرفته‌‌‌‌‌‌شده هر شرکت تعیین می‌شود. این شاخص علاوه‌بر اینکه یک شاخص ترکیبی برای همه شرکت‌ها ارائه می‌دهد، برای شرکت‌های صنعتی، مالی و حمل‌ونقل نیز به‌طور جداگانه شاخص‌هایی ارائه می‌دهد.از شاخص‌های مهم دیگری که در بورس‌های بزرگ جهانی مورد‌استفاده قرار می‌گیرد، شاخص صنعتی داوجونز، قدیمی‌‌‌‌‌‌ترین شاخص بورس اوراق‌بهادار نیویورک است که تغییرات قیمتی سهام ۳۰شرکت برتر صنعتی، ۲۰شرکت حمل‌ونقل و ۱۵شرکت خدماتی را نشان می‌دهد. این شاخص توسط اکثر معامله‌گران به‌عنوان شاخص اول بازار مطرح است. با توجه به تاثیر بسیار زیاد وضعیت اقتصادی آمریکا، این شاخص به‌عنوان شاخص پیشرو که نشان‌دهنده چشم‌انداز اقتصاد جهانی است در سرتاسر دنیا مورد‌استفاده قرار می‌گیرد.


این خبر را به اشتراک بذارید!

نظرات


برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید