تضاد منافع در سود تقسیمی

دنیای اقتصاد- عاطفه چوپان : با نزدیک شدن به فصل برگزاری مجامع شرکت‌های بورسی، موضوع سود تقسیمی توسط این شرکت‌ها داغ می‌شود. بر اساس قانون، شرکت‌های بورسی موظف‌اند حداقل ۱۰درصد و حداکثر ۹۰درصد سود ساخته‌شده را بین سهامداران خود تقسیم کنند؛ مگر در شرایط خاص که شرکت زیان‌ده باشد یا ذخیره قانونی خود را پر کرده باشد. دو سر حداقل و حداکثر میزان سود تقسیمی سهامداران حقیقی و صاحبان شرکت‌ها قرار دارند.

تضاد منافع در سود تقسیمی

 از طرفی سهامداران حقیقی و غالبا خرد تمایل دارند بیشترین میزان سود نقدی را در حداقل زمان ممکن دریافت کنند و از سوی دیگر شرکت‌ها مایلند کمترین میزان سود را به صورت نقدی به سهامداران بدهند و پرداخت سود را تا حداکثر زمان ممکن به تاخیر بیندازند. اما این مناقشه تنها در ایران در جریان نیست. سال‌هاست در بازارهای مالی دنیا تحقیقات گسترده‌ای در این خصوص در حال انجام است تا به این سوال پاسخ دهد که پرداخت سود نقدی باید چه میزان باشد. همانطور که مشخص است برای این سوال یک پاسخ کلی وجود ندارد. تقسیم سود ارتباط تنگاتنگی با ماهیت و عملکرد شرکت‌ها دارد. از دید تحلیلگران اقتصادی، چنانچه شرکت موردنظر برنامه مدونی برای افزایش تولید، توسعه زیرساخت، بروزرسانی تجهیزات و ... داشته باشد بهتر است میزان سود تقسیمی را به حداقل ممکن برساند تا در بلندمدت بتواند منافع سهامداران خود را تامین کند؛ اما چنانچه شرکت مورد بحث برنامه‌ای برای توسعه ندارد یا مهم‌تر از آن امکان توسعه ندارد، بهتر است حداکثر میزان سود ممکن را به صورت نقدی به سهامداران پرداخت کند.

منافع دوجانبه

محمد خبری‌زاد، تحلیلگر بازار سرمایه، با اشاره به اینکه سود تقسیمی موضوعی است که در بازارهای مالی دنیا محل بحث است و تئوری‌های مختلف علمی نیز در مورد آن مطرح شده، گفت: واضح است از طرفی سهامدار علاقه‌مند است سود تقسیمی در بیشترین میزان ممکن باشد و زمان پرداخت آن نیز کوتاه‌تر شود. اما این در حالی است که مدیران شرکت‌ها دقیقا معکوس این درخواست را دارند. آنها می‌خواهند سود تقسیمی در حداقل ممکن باشد و فرایند و زمان پرداخت نیز طولانی‌تر شود. وی ادامه داد: در مورد اینکه کدام روش بهتر است، در دنیا پژوهش و تحقیقات زیادی انجام شده و در نهایت به این نتیجه رسیده‌اند که اگر شرکتی که می‌خواهد سود تقسیم کند در مسیر رشد باشد و از سودی که در دل شرکت باقی مانده در راه توسعه کسب‌و‌کار استفاده کند، بهتر است که سود کمتری تقسیم کند تا از محل این سود انباشته پروژه‌های شرکت را به انجام برساند، کسب‌‌و‌کار خود را توسعه دهد و افزایش ظرفیت را تحقق ببخشد.

خبری‌زاد افزود: اما از طرف دیگر ما شرکت‌هایی در بورس داریم که طرح و برنامه‌ای برای توسعه ندارند و گاهی حتی صنعتی که در آن کار می‌کنند جایی برای توسعه ندارد. سهامداران این شرکت‌ها باید اصرار به تقسیم هر چه بیشتر سود داشته باشند، چرا که دلیلی ندارد پول زیادی در شرکت باقی بماند و این موضوع توجیه اقتصادی هم ندارد.

این تحلیلگر بازار سرمایه اظهار کرد: در حال حاضر بسیاری از شرکت‌هایی که افزایش سرمایه از محل سود انباشته و در راستای افزایش ظرفیت داشتند بسیار موفق بودند و این موضوع در صورت‌های سود و زیان این شرکت‌ها کاملا مشخص است. اما در مقابل شرکت‌هایی نیز بودند که کار توسعه‌ای نکردند و عدد سود انباشته در ترازنامه آنها مانده، نه خودشان استفاده کردند و نه اجازه دادند سهامدار از آن استفاده کند. پول را در بانک گذاشتند و سود آن را دریافت می‌کنند و سود سپرده بانکی در صورت سود و زیان آنها می‌نشیند. خبری‌زاد گفت: نمی‌دانم قانونی در این زمینه وجود دارد یا خیر، اما مجامع باید به این سمت بروند که اگر شرکت‌ها نخواستند سودی تقسیم کنند دلیل قانع‌کننده‌ای به سهامدار اعلام کنند و اگر دلیل خاصی ندارند هیچ توجیهی وجود ندارد که سهامداران اجازه بدهند شرکت‌ها سود را تقسیم نکنند.

وی در پاسخ به این سوال که آیا دلیل اصرار سهامداران بر دریافت سود نقدی نگاه کوتاه‌مدت به بورس است، بیان کرد: موضوعی که در این میان وجود دارد تعریف ما از سهامدار است. ما سهامدار را به عنوان چه کسی تعریف می‌کنیم؟ زمانی هست که شرکتی صددرصد سهامدار دارد و در این مجامع معمولا ۸۰ تا ۹۰درصد سهامداران شرکت می‌کنند. از این تعداد بخش زیادی سهامدار عمده و نهادی هستند. سهامداران عمده دو دسته هستند، برخی پول‌لازم‌اند و همیشه احتیاج دارند که مجامع سود زیادی تقسیم کنند، مانند صندوق‌های بازنشستگی یا شرکت‌های پتروشیمی که بالاسر آنها صندوق‌های بازنشستگی نیروهای مسلح حضور دارند.

ماهیت صنعت این دسته طوری است که گردش نقدینگی در آنها زیاد است، پس پول دارند و بالاسری آنها نیاز دارد از سود تقسیمی برای پرداخت حقوق و سایر موارد استفاده کند؛ این‌ها فشار می‌آورند و سود بالاتری تقسیم می‌شود. این تحلیلگر بازار سرمایه ادامه داد: اما شرکت‌هایی نیز وجود دارند که سهامدار عمده نیازی به تقسیم سود نقدی ندارد و مایل است سرمایه به شرکت برگردد و صرف توسعه کسب‌و‌کار شود. در این شرکت‌ها عده اندکی سهامدار خرد وجود دارند که اگرچه تعدادشان احتمالا بالاست، اما به لحاظ درصد سهامداری در اقلیت هستند. نگاه این افراد غالبا کوتاه‌مدت است و شاید شرکت اصلا برای آنها اهمیتی نداشته باشد و حتی بعد از مجمع سهامشان را بفروشند.

خبری‌زاد افزود: نگاه این افراد کوتاه‌مدت است، آنها فقط می‌خواهند سودی بگیرند و سهام را بفروشند. این افراد از نظر تعدادی زیاد هستند و از نظر درصدی کم، ‌در مجامع زیاد هستند و معمولا تلاش می‌کنند مجمع را تحت‌تاثیر قرار دهند. به نظر من این افراد به فرایند سرمایه‌گذاری و شرکت‌داری اهمیتی نمی‌دهند. باید توجه کرد که شرکت باید سالیان سال فعالیت کند تا برای مالکان و سهامداران خود سودسازی کند و تمام تصمیمات نیز باید در جهت ادامه‌دار بودن این فعالیت و رو به رشد بودن شرکت باشد و تصمیمات جهت تقسیم سود نیز در نهایت بر این اساس گرفته شود.

به کام شرکت و سهامدار

نیما میرزایی،‌ تحلیلگر بازار سرمایه، ضمن مخالفت با تقسیم درصد بالای سود نقدی بین سهامداران، گفت: بخشی از سود حاصل از فعالیت‌های شرکت باید صرف توسعه، تولید و به‌روزرسانی خطوط تولید شود. در ایران اغلب کارخانجات بزرگ ما قدیمی هستند و بخش قابل‌توجهی از تجهیزات آنها مستهلک شده است. بنابراین موضوع افزایش سرمایه از محل سود انباشته یا تقسیم نکردن کل سود ضرورتی برای شرکت‌های تولیدی بورسی است و اینکه سهامدار به دنبال دریافت سود حداکثری باشد با منافع بلندمدت خودش در یک راستا نیست.

میرزایی افزود: تاخیر شرکت‌ها در پرداخت سود به تضاد منافعی برمی‌گردد که در بازار سرمایه ایجاد و نهادینه شده است. شرکت‌ها تمایل دارند تا حد امکان سود را دیرتر پرداخت کنند؛ در‌حالی‌که عمده سهامداران حقیقی مایلند بیشترین میزان سود نقدینگی را در حداقل زمان ممکن دریافت کنند. خوشبختانه با اقداماتی که سازمان بورس انجام داده زمان پرداخت سود از هشت ماه به چهار ماه کاهش یافته و این یک گام ابتدایی ولی مهم است. این زمان در ادامه می‌تواند کوتاه‌تر شود؛ چرا که لزومی ندارد سود سهامداران با چنین تاخیری به آنها پرداخت شود. از طرف دیگر تقسیم سود از طریق سامانه سجام نیز باعث تسریع پرداخت‌ها شده و ترکیب هر دو موضوع باعث شده است جذابیت شرکت در مجامع و سرمایه‌گذاری در شرکت‌های سودده برای سرمایه‌گذاران نسبت به گذشته بیشتر خواهد شد.

او عنوان کرد: نگاه کوتاه‌مدت سهامداران و اصرار بر دریافت حداکثر سود ممکن به اصلی‌ترین چالش موجود در بازار سرمایه ایران برمی‌گردد و آن این است که بخش عمده سهامداران حقیقی از روش مستقیم اقدام به سرمایه‌گذاری کردند و طبیعتا دیدگاهی که نسبت به سرمایه‌گذاری دارند کوتاه‌مدت و غیرحرفه‌ای است. مجموع این عوامل اتفاقات سال ۹۹ و آنچه امروز در رفتار سهامداران شاهد آن هستیم را رقم زده و باعث شده این دست سرمایه‌گذاران کمتر به سمت شرکت‌های بنیادی و سودساز بروند. بنابراین برای اینکه این مساله حل شود بار دیگر باید تاکید کرد که گسیل سهامداران خرد به سمت سرمایه‌گذاری غیرمستقیم از طریق روش‌های موجود می‌تواند رفتارهای غیرحرفه‌ای را از اکوسیستم بورس دور کند.

این تحلیلگر بازار سرمایه اظهار کرد: در حال حاظر شرایط بازار بسیار به بازار سال‌های ۹۸ و ۹۹ شبیه است. مجددا شاهد اوج گرفتن هیجانات معامله‌گران هستیم و به همان میزان منطق و اصول در بازار سرمایه کمرنگ می‌شود. لذا توصیه می‌کنم سرمایه‌گذاران اشتباهات سال ۹۹ را تکرار نکنند و به سمت شرکت‌های پرریسک نروند و روش‌های غیرمستقیم را نیز مورد توجه خود قرار دهند.


این خبر را به اشتراک بذارید!

نظرات


برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید