بترسی، باختی

بهزاد طالبی / تحلیلگر بازار بورس
در تاریخ یکشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۲ نامه‌ای از طرف انجمن کارفرمایان صنعت پتروشیمی منتشر شد که در آن قیمت دلار حاصل از فروش محصولات پتروشیمی از ۲۸۵۰۰ به ۳۷۹۶۳ تومان تغییر پیدا کرده بود. دقیقا فردای همان روز نامه‌ای دیگر با همان سربرگ و از همان نهاد منتشر شد که قیمت دلار محصولات پتروشیمی را با نرخ قبلی یعنی ۲۸۵۰۰ اعلام کرد. و باز هم در فردای آن روز نامه‌ای بدون سربرگ و با امضای معاون اول رئیس‌جمهور در رسانه‌ها پخش شد که در آن قیمت خوراک شرکت‌های پتروشیمی ۷۰۰۰ تومان (یعنی ۴۰‌درصد بیشتر از قبل) تعیین شده بود. این قیمت براساس مصوبه هیات وزیران در تاریخ ۱۷ اردیبهشت مشخص شده بود.
با انتشار این نامه خبری در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شروع به چرخیدن کرد؛ آغاز روند نزول قیمت‌ها در بازار سرمایه دقیقا از تاریخ ۱۷ اردیبهشت آغاز شده بود. آیا نزدیکان دولت از این تصمیمِ منتشرنشده در آن زمان برای فروختن سهام خود استفاده کردند و آغازگر سقوطی دوباره بودند؟ هرچند که باز فردای آن روز آقای خاندوزی، وزیر اقتصاد، اعلام کرد که از روز ۱۷ اردیبهشت این مصوبه در کارگروه تخصصی در حال بررسی بوده و آقای مخبر در روز ۲۹ خرداد آن را ابلاغ کرده است.

براساس گفته مدیر فناوری اطلاعات سازمان بورس، حدود ۶۰میلیون کد بورسی در ایران صادر شده است، یعنی از هر ۱۰ ایرانی ۷ نفر کد بورسی دارند که تقریبا ۴ نفر آنها در بازار سرمایه فعال هستند. اگر داستان پر آب چشم صعود و سقوط بورس ایران در سال ۹۹ را به خاطر داشته باشیم، دلایل فراوانی برای آن اتفاق در بین کارشناسان و مردم عادی مطرح شده بود، اما شاید بهترین جواب برای آن فقط سه کلمه باشد: اعتماد، اعتماد و اعتماد. فرار سرمایه‌هایی که به هزار و یک دلیل، اعتماد خود را به بازار سرمایه و متولیانش از دست داده بودند.

چندی پیش نوید خاندوزی، تحلیلگر و فعال بازار سرمایه، در مصاحبه‌ای به نکته‌ مهمی اشاره کرد: «پشت ریزش ۱۷ اردیبهشت امسال یک ترس وجود داشت؛ حس ترسی که اول از نگاه سیاستگذار به بازار ناشی می‌شد و این حس به سهامداران منتقل شد که انگار یکی دوست ندارد بازار با این شکل افزایش پیدا کند؛ و دوم اینکه نکند اتفاقات سال ۹۹ دوباره در بازار تکرار شود. به همین خاطر طی چند روز بدون هیچ فکری و در نظر گرفتن وضعیت شرکت‌ها، شروع به فروش کردند. می‌بینیم که همچنان پس‌لرزه‌های آن ماجرا به همراه ترس و عدم اعتماد در دل بازار وجود دارد.» ممکن است تصور کنیم امروز تقریبا در نقطه‌ای شبیه مرداد ۹۹ ایستاده‌ایم، بازاری که در حال رونق گرفتن بود، مردمی که آماده فراموشی بودند، شرکت‌هایی که به‌‌رغم تحریم‌ها هنوز زنده هستند و دولتی با کسری بودجه. حال سوال مهمی که مطرح می‌شود این است که دولتمردان با این خرده‌اعتمادی که در نتیجه سال‌ها دوباره در حال جمع شدن بود، چه خواهند کرد؟


سوالی که مطمئنیم جوابش حتی پیش خود مسوولان هم نیست. گذشته از پاسخ سوال اخیر، نکته قابل‌توجه در اقتصادی که با تورمی افسارگسیخته و ناگزیر دست‌به‌گریبان است، در‌حالی‌که بازارهای دلار، طلا و مسکن دچار رکود شده‌اند، یک تفاوت بنیادی میان بازار سرمایه امروز و سال ۹۹ وجود دارد و آن رشد قابل‌ملاحظه صندوق‌های سرمایه‌گذاری قابل‌معامله در بورس است؛ سرمایه‌های هوشمندی که به جای حرکت موجی از صف خرید به صف فروش، با احتیاط و منطق در بازار در جریان هستند. در این زمان که ۱۵درصد پول موجود در بازار سرمایه متعلق به این صندوق‌هاست که معمولا پرمعامله‌ترین گروه بازار سرمایه به شمار می‌روند، به نظر می‌رسد فعالان باتجربه‌تر بازار برخلاف گذشته به جای خروج از بازار سهام، سرمایه خود را در صندوق‌های درآمد ثابت پارک می‌کنند تا در زمان مناسب بازگشتی به صندوق‌های پرریسک‌تر یا سهام داشته باشند.

چون براساس تجربه سال‌های گذشته دریافته‌اند صندوق‌های سرمایه‌گذاری با مدیریت حرفه‌‌ای و توان مالی بالاتر بسیار آسان‌تر می‌توانند از فرازونشیب بازار عبور کنند.  اینکه رفتار دولت مستقر با بازار سرمایه چگونه خواهد بود یا باید منتظر ریزشی دیگر باشیم، سوالاتی است که در آینده نه‌چندان دور به پاسخ آن خواهیم رسید، اما نکته‌ای که در این لحظه واضح است این است: بترسی، باختی.


این خبر را به اشتراک بذارید!

نظرات


برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید