همایون دارابی
بورس اوراق بهادار در حالی به پایان پاییز نزدیک میشود که عملا جوجهای برای شمردن در انتهای پاییز ندارد. شاخص کل که ابتدای سال رقم یکمیلیون و ۹۶۰هزار واحد را تجربه کرد اینک در اطراف مقاومت ۲.۲میلیون واحدی دستوپا میزند و این به معنای تنها کمتر از ۱۴درصد بازدهی بازار برای ۹ماه است، یا به عبارت بهتر بازدهی سالانه شده ۱۷درصد.
این رقم در حالی ثبت شده است که کف بازدهی حسابهای بانکی در این مدت حدود ۱۸درصد بوده و اگر تورم برآوردی برای امسال را نیز ۴۰درصد محاسبه کنیم بازدهی ۹ماهه بورس زیر تورم بوده است. این کارنامه برای معاملهگران خبرهای خوبی در بر ندارد. تاکید دولت بر افزایش نرخ بهره حتی به قیمت ایجاد رکود در اقتصاد، تداوم قیمتگذاری دستوری و سیاستهای سردرگم ارزی که موجب تشویق واردات و کاهش صادرات شده است، از جمله دلایل عدم موفقیت بورس در سه فصل اول سال بوده است. سوال اصلی پیش روی بازار سرمایه در مقطع کنونی و در این شرایط این است که آیا بورس در سه ماه آخر سال میتواند کارنامه خود را بهبود ببخشد؟ نگاه منطقی به شرایط قدری پاسخ به این سوال را ناخوشایند میکند. دولت همچنان به سیاستهای نامناسب خود در حوزه بنگاههای اقتصادی ادامه میدهد و دورنمایی از تعدیل این سیاستها هم مشاهده نمیشود.
با تصمیم بیسابقه مجلس شورای اسلامی در رد کلیات بودجه سال ۱۴۰۳کار دولت در حوزه اقتصاد پیچیدهتر شده است. در همین حال با نزدیک شدن زمان انتخابات مجلس و درگیری دولت در برخی حواشی نظیر پرونده چای دبش، دیگر آن یکدستی دو سال گذشته در صحنه اداره کشور به چشم نمیخورد. همین هم باعث میشود سرعت تصمیمگیری دولت کم شده و هزینه تصمیمات سخت برای دولت افزایش یابد. بر کسی پوشیده نیست که دولت در برخی از مسائل چارهای جز تصمیمات سنگین ندارد. حوزههایی نظیر یارانهها، ارز، حاملهای انرژی و مراودات منطقهای برای کشور تبدیل به تابوهایی شدهاند که شکستن آنها سختتر از قبل به نظر میرسد. تنشهای منطقهای متعاقب طوفان الاقصی را هم نباید از نظر دور داشت که باعث شد خوشبینی در مورد توافق هستهای جای خود را به تنشهای جستهوگریخته بدهد.
در کنار لیست خبرها و متغیرهای بد، بازار توجه ویژهای به موضوع چالشبرانگیز تجدید ارزیابیها نشان داده است. تجدید ارزیابی به عنوان یک اقدام حسابداری برای بهروز کردن ارزش دارایی شرکتها در کشورهای با تورم بالا نظیر ما دارای اهمیت است، اما نحوه انجام این امر و موضوعات چالشبرانگیزی نظیر مالیات و استهلاک باعث پیچیدگیهای موضوع در بورس تهران شده است.
درحالیکه مجلس شورای اسلامی از تجدید ارزیابی دارایی استهلاکپذیر به عنوان ابزاری برای جبران افت سرمایهگذاری و فرار سرمایه از کشور یاد میکند، درون بازار سرمایه تا کنون تنها افزایش سرمایه از محل زمین یا حداکثر ساختمان که فاقد سهم استهلاک قابلملاحظهای است انجام شده است. در صورت افزایش سرمایه از محل داراییهای استهلاکپذیر نظیر ماشینآلات، شرکتها زیانده شده و این مساله مشکلات فراوانی را به همراه خواهد آورد. لذا در حال حاضر بیشترین توجه به تجدید ارزیابی در بانکها و بیمهها و شرکتهای هلدینگی و سرمایهگذاری است که با خود استهلاک خاصی را به همراه نداشته و میتواند تاثیرات مثبتی بر عملیات شرکت داشته باشد.
لذا تجدید ارزیابی یکی از انگیزههای رشد بازار در حال حاضر شده است و در این شرایط نگاهها بیش از متغیرهای بلندمدت اقتصادی، به تحولات کوتاهمدت و خبرهاست، خبرهایی که باعث میشود معاملهگران بازار یا دچار امیدواری و خروج پول از پارکینگ شده یا دوباره منابع محدود را به پارکینگ صندوقهای درآمد ثابت بازگردانند. با این وجود باقی ماندن شاخص در محدودهای که سال ۹۹ در آن بوده است، این پتانسیل را به همراه آورده است که در صورت فراهم شدن شرایط، بازار بتواند یک رشد مناسب را به نمایش گذاشته و عقبماندگی خود را جبران کند.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات