واکاوی یک جدال

دنیای اقتصاد-آرش معلمی : طی هفته‌های اخیر شاهد جنگ میان دو صندوق مبنی بر ادعای یکی از آنها برای داشتن بازدهی بالاتر نسبت به دیگری بودیم. پس از این اتفاق، گرچه نفس این مقایسه به دلیل مختلط بودن یکی از این صندوق‌ها و اهرمی بودن دیگری و به تبع آن متفاوت بودن عملکردشان، اشتباه بود؛ بسیاری از افراد و فعالان نهادهای مختلف، در حمایت یا علیه این دو صندوق مطالبی را منتشر کردند و این مساله تبدیل به موضوعی مناقشه‌برانگیز شد و نظرات متفاوتی حول محور آن شکل گرفت که آیا این نوع جدال و رقابت سازنده است یا مخرب. سلمان یزدانی که از کارشناسان ارشد بازار مشتقه است، نظر خود را در این مورد بیان کرده است و با ذکر چهار دلیل، یعنی ایجاد رقابت برای جذب نیروهای نخبه و پر کردن فاصله میان دانشگاه و بازار، توانایی استفاده از قدرت چانه‌زنی نهادهای مالی قدرتمند، شفافیت و به گردش درآمدن اطلاعات و در نهایت اعتماد مردم به سرمایه‌گذاری غیر‌مستقیم و بالا رفتن میزان مشارکت، این «جنگ» را مفید دانست.
اندر فواید جنگ صندوق‌ها
سلمان یزدانی، کارشناس ارشد بازار سرمایه، با بیان این مساله که طی سال‌های اخیر برخلاف سال‌های دورتر، سرمایه‌گذاری غیرمستقیم به‌مرور جای خود را هم در میان حرفه‌ای‌ها و هم در میان تازه‌وارد‌ها باز کرده است، اذعان کرد که این مساله باعث شده است اکثر نهادهای مالی، مانند سبدگردان‌ها و هلدینگ‌های مالی، هم به دلیل جنبه تبلیغاتی این اتفاق و هم به دلیل سود و منافع حاصله (که بزرگ‌ترین آن دارایی‌های تحت مدیریت (AUM) است)، به دنبال راه‌اندازی صندوق‌های بیشتری باشند. طی هفته‌های اخیر جنگی میان دو نهاد مالی بزرگ بر سر بازدهی صندوق‌های تحت مدیریت آنها شکل گرفت. در نگاه اول شاید بتوان این اتفاق را یک رقابت ساده نامید، اما واقعیت این است که در بازارهای مالی «رقابت ساده» وجود ندارد و این جنس اتفاقات، معمولا جنگی است میان افراد، نهادها، سرمایه‌گذاران و سرمایه‌پذیران برای اینکه خود را موفق‌تر جلوه دهند.

این کارشناس بر‌خلاف نظر بسیاری از تحلیلگران دیگر، این جنگ صندوق‌ها را اتفاقی مثبت می‌داند و معتقد است که این مساله که نهادهای بزرگ و قدرتمند برای بازدهی بیشتر رقابت کنند، اتفاقی مثبت است. در مورد اخیر، شاهد این اتفاق بودیم که یکی از صندوق‌های مختلط، بازدهی خود را با یکی از صندوق‌های اهرمی مقایسه و ادعا کرد که بازدهی بیشتری نسبت به صندوق داشته است. اگرچه نفس این مقایسه به دلیل کارکرد کاملا متفاوت این دو نوع صندوق اشتباه است، اما این مساله باعث شد تا بسیاری از افراد و فعالان نهادهای مختلف، در حمایت یا علیه این دو صندوق مطالبی را منتشر کنند. این کارشناس، در ادامه و با ذکر چهار دلیل به تبیین این مساله پرداخت که چرا این جنگ را مفید می‌داند.

دلیل اول این است که زمانی که این رقابت شکل می‌گیرد، مدیران صندوق‌ها تلاش زیادی می‌کنند تا نیروهای نخبه، تیم‌ها و استارت‌آپ‌های دانش‌محور را جذب کنند. این مساله بازی قدیمی بورس را که نظر فقط روی تعدادی شخص مشهور بود به هم زده، و فاصله میان دانشگاه و بازار را پر می‌کند و خون تازه‌ای به رگ‌های بازار سر‌مایه تزریق می‌کند. شاید امروز این مساله ملموس نباشد و نظر عمومی بر این مساله باشد که افراد دانشگاهی نقشی در بازار ندارند، اما در واقع اتفاقاتی از جنس توسعه نرم‌افزارها، جذب افراد مسلط به ابزارهای مالی نوین و دارای مدرک‌های بین‌المللی، استفاده از منابع بین‌المللی و مطالعه گزارش‌های به‌روز، به‌وضوح زیر پوست بازار در جریان است.

دلیل دومی که می‌توان در راستای مثبت بودن این اتفاق بر‌شمرد، این است که مطالبه‌گری از اشخاص به نهادهای قدرتمند منتقل شده و این اتفاق قابل‌توجهی است، چراکه نهادهای قدرتمند قدرت چانه‌زنی دارند و در صورتی که شرکت‌ها و حتی سیاسیون بخواهند ریسک‌های بزرگی را به بازار منتقل کنند، کار آسانی پیش رو نخواهند داشت. در گذشته در صورت مواجه شدن با این شرایط، تلاش بر این بود که کانون سهامداران حقیقی را تشکیل بدهند یا برخی شرکت‌ها به واسطه مدیران خوش‌نامی که داشتند، تلاش می‌کردند تا حقوق افراد فعال در بازار را احیا کنند؛ اما امروز دیگر با نهادهایی طرف هستیم که سرمایه‌های کلان و همین‌طور ذی‌نفعان بزرگی دارند و اگر قرار باشد اتفاقاتی رخ دهد که ریسک‌های بزرگی بر بازار تحمیل شود، این سهامداران می‌توانند از قدرت چانه‌زنی این نهادهای بزرگ استفاده کرده و افراد سیاسی را متوجه این ریسک‌ها کنند.

دلیل سوم شفافیت است. معاملات صندوق‌ها به صورت ماهانه در سامانه کدال منتشر می‌شود و چون هرچه صندوق‌ها بزرگ‌تر باشند سهامدار درصدی خواهند بود، در بسیاری از اوقات می‌توان حتی به صورت روزانه نیز فعالیت آنها را رصد کرد. طبیعتا با ورود صندوق‌هایی که چندین هزار میلیارد تومان دارایی دارند، به مرور زمان و با استفاده از ابزارهایی که این روزها در بازار فعال است، می‌توانیم فعالیت این صندوق‌ها را به صورت شفاف رصد کنیم.

این مساله باعث می‌شود در درجه اول اطلاعات به‌راحتی در بازار به گردش در‌بیاید، و در درجه دوم مشکلاتی که در سال‌های گذشته وجود داشت و معمولا پول‌ها به سمت سهم‌های کوچک می‌رفت و بسیاری از سبد‌گردانی‌ها حول محور جمع کردن پول و رشد سهم‌های کوچک بود، به مرور زمان تغییر ماهیت پیدا کند. این اتفاق می‌تواند تکمیل‌کننده دلیل دوم باشد؛ یعنی عامل دانش، بیشتر مورد نیاز خواهد بود تا صندوق‌های چند‌همتی بتوانند مقابل هم به رقابت بپردازند. در واقع دیگر رسیدن به بازدهی‌های بالا، صرفا از طریق یک یا چند سهم امکان‌پذیر نخواهد بود.

و در نهایت دلیل چهارم، سرمایه‌گذاری غیرمستقیم است. افراد با سرمایه‌های کوچک زمانی که ببینند این صندوق‌ها بازدهی خوبی دارند (که البته همین‌طور هم بوده است و اگر به عملکرد صندوق‌ها از سال ۹۹ به بعد توجه کنیم، متوجه می‌شویم که با توجه به تیم متخصصی که پشت اکثر این صندوق‌ها وجود دارد، بازدهی بسیار بهتری از شاخص داشته‌اند)، این اطمینان در آنها به وجود خواهد آمد که نیاز نیست خودشان به صورت مستقیم وارد بازار شوند و می‌توانند با آموزش یا در صورت حرفه‌ای بودن با شناخت انواع صندوق‌ها، در نهایت در بازار حضور داشته باشند و از قوانین این صندوق‌ها و ویژگی‌هایی مانند عدم مواجهه با بسته شدن نماد و بسیاری از موارد مشابه دیگر استفاده کنند. وی در نهایت اشاره کرد که اتفاقات اخیر زمینه‌ساز رشد خوب بازار در آینده خواهند بود.


این خبر را به اشتراک بذارید!

نظرات


برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید