جهش یا مهار؛ مساله بورس است؟

محمد‌سعید حیدری : اوایل سال‌۹۹ که بورس در حال رشد صعودی و عجیب بود با یکی از دوستان که اکنون مدیر سرمایه‌گذاری یکی از موفق‌ترین هلدینگ‌های سرمایه‌گذاری فعلی کشور است صحبت می‌کردیم و بر اساس تجارب گذشته و وضعیت سیاسی و اقتصادی آن زمان (و بدون اطلاع از وخیم‌تر‌شدن اوضاع تا بدین پایه طی سال‌های بعد تا امروز) به این جمع‌بندی رسیدیم که چنین رشدی پس از اتمام تا سال‌ها بازار را زمین‌گیر خواهد کرد. این اتفاق افتاد و مدت‌ها طول کشید تا شاخص قله ۹۹ خود را بازپس گیرد، پس از آن انتظار می‌رفت مشابه سیکل‌های قبلی بازار آرام و باثبات وارد رالی جدیدی شود، اما شرایط اقتصادی و سیاسی جدید تا امروز اجازه این امر را نداده است.

جهش تولید با مشارکت مردم یا مهار تولید با مداخله دولت
زمانی‌که نگارش این یادداشت آغاز شد، همزمان شد با انتشار گزارش مالی جنجال‌برانگیز یکی از شفاف‌ترین و تا پیش از این یکی از بنیادی‌ترین و سودسازترین شرکت‌های فعال در بازار سرمایه یعنی پتروشیمی زاگرس. آنچه منتشر شد و شک‌برانگیز می‌نمود زیانده‌شدن این شرکت بود، در کنار رخداد دیگری که البته کمتر مورد‌توجه قرارگرفت و آن کاهش شدید خالص جریان وجه نقد شرکت بود، با توجه محدودیت این یادداشت ترجیح دادم با ذکر نمونه‌وار وضعیت یکی از بنیادی‌ترین و برترین شرکت‌های بازار سرمایه که ظاهرا بر بنیاد یکی از مهم‌ترین مزیت‌های نسبی اقتصاد ایران (ذخایر هیدروکربوری) بنا نهاده شده، خروجی سیاستگذاری‌های چند سال‌اخیر را نشان دهم، صنعتی به‌شدت ارزآور که درآمدهای آن می‌تواند ضربه‌گیر مهمی در‌برابر تحریم‌ها باشد؛ به این شکل سرمایه‌گذاران بالقوه را فراری داده و در ظاهر به‌نظر می‌رسد در نبود سرمایه‌گذاری مجدد طی سال‌های بعد و با مستهلک‌شدن این صنعت و صنایع ارزآور دیگر کشور و همچنین مستهلک‌شدن فازهای پارس‌جنوبی، مجددا نفت به تنها منبع درآمد ارزی ایران تبدیل شود.

مهار تصنعی تورم و سال‌پایانی دولت
تورم پایین و باثبات به نفع هر اقتصادی و از جمله بازار سهام است، اما اگر رسیدن به تورم پایین از طریق اصلاح ساختاری و بازطراحی سیاستگذاری‌های کلان نباشد و صرفا از طریق ارزپاشی به‌علاوه کنترل دستوری قیمت کالاها و خدمات باشد، خروجی آن در بلندمدت برای اقتصاد خوب نبوده و در کوتاه‌مدت اثرات خود را در بازار سرمایه نشان می‌دهد، دقیقا مشابه آنچه که طی یک سال‌و‌نیم اخیر شاهد هستیم. با وجود آنکه قیمت ارز مدت‌هاست از قله تاریخی خود در سال‌99 فراتر رفته، اما به‌واسطه کنترل‌های دستوری به‌ویژه در حوزه نرخ فروش ارز شرکت‌های صادراتی، شاخص‌کل از محدوده سال‌99 خیلی فراتر نرفته‌است.

در مقام مقایسه شاخص بورس استانبول در کشور همسایه، ترکیه که مشابه ما طی دو سال‌اخیر درگیر تورم شدید و سقوط ارزش پول ملی است قابل‌بررسی است، دولت از طریق مداخله در بازار کالا و خدمات و قیمت‌گذاری دستوری نسبت به کنترل تورم اقدام نکرده‌است، لذا بورس این کشور توانسته است حداقل متناسب با رشد تورم صعود کرده و جلوی متضرر‌شدن فعالان این بازار را به‌واسطه کاهش ارزش لیر و تورم بگیرد.

شاخص بورس استانبول
در کنار منطق مبتنی بر اصول اقتصاد مدرن در نفی مهار تصنعی تورم و دستکاری قیمت‌ها، حتی اسلام نیز با قیمت‌گذاری دستوری مخالف است. وقتی در مدینه قحطی می‌شود (دقت‌کنید قحطی، نه تحریم یا یک رکود اقتصادی)، مردم عادی نزد پیامبر می‌آیند و از او می‌خواهند در قیمت‌ها مداخله کند، پیامبر(ص) از آنها فرصت می‌خواهد و لختی بعد می‌گوید: قیمت‌ها دست خداست و من در آنها مداخله نمی‌کنم که همان معنای امروزی دست پنهان بازار است که برای مردم کم‌دانش آن زمان با این کلام بیان شده‌است.

نرخ بهره واقعی مثبت
در کنار بحث افت سود شرکت‌ها طی فصول اخیر و صورت‌های مالی اخیرا منتشرشده داغ‌ترین بحث این روز‌های بازار سرمایه روند صعودی در نرخ اوراق درآمد ثابت و رشد نرخ پول در بازارهای مالی است. عملا مشابه برهه محدودی از دوره اول ریاست‌جمهوری حسن روحانی و پس از سال‌ها، مجددا شاهد مثبت‌شدن نرخ بهره واقعی در بازار پول هستیم که این مهم در فضای به‌شدت تورمی این روزها صرفا از طریق رشد شدید نرخ بهره اسمی که ماشه آن با انتشار اوراق 30‌درصدی توسط بانک‌مرکزی در زمستان گذشته کشیده‌شد و این روزها همبستگی مثبت بین رشد نرخ بازده موثر اوراق‌بدهی منتشرشده در بورس و نزول شاخص‌کل و قیمت سهام کاملا واضح و عیان است. علت کوتاه‌مدت مشخص است؛ کسب سود واقعی بدون‌ریسک، رقیب اصلی بورس‌ها است، اما در میان‌مدت و بلندمدت این رشد شدید نرخ‌ها اثرخود را بر رشد تصاعدی هزینه مالی شرکت‌های بورسی و افت سودآوری آنها نشان خواهد داد که از آن به‌عنوان ترمز بعدی بازار سرمایه می‌توان یاد کرد.

برجام، FATF، تعطیلات آخر هفته و...
وقتی صحبت از احیای برجام می‌شود، با توجه به خروج رسمی آمریکا از برجام نمی‌توان تمامی تقصیرها را به گردن سیاستمداران ایرانی انداخت و عملا طرف مقابل نیز به‌شدت مقصر است، لکن در حال‌حاضر بحث بر سر نبود مذاکره (حتی مذاکره غیرمستقیم) بر سر احیای توافق‌های قبلی است، چیزی که در ابتدای دولت بایدن و انتهای دولت حسن روحانی ظاهرا تا حدی در دسترس بود، اما اتفاق نیفتاد.

 FATF و قبول الزامات و مقررات این سازمان بین‌المللی نیز چیزی است که دیگر صحبتی از آن نمی‌شود و حتی در مواردی که بدون برجام مراودات بین‌المللی امکان‌پذیر بود، قرار داشتن در فهرست سیاه FATF کار را برای ایران و نهادهای مالی آن دشوار کرد. مورد بعدی، این روز‌ها نیز بحث تعطیلی شنبه به‌جای پنج‌شنبه داغ شده‌است و ظاهرا قرار نیست به نتیجه برسد و گره کوچکی از مشکلات ایران در تعاملات بین‌المللی باز شود. برجام بی‌سرانجام، مذاکرات مسکوت‌مانده باFATF، سرانجام نامشخص تعطیلات رسمی کشور و... مشتی است نمونه خروار از بر زمین ماندن بسیاری از مسائل بین‌المللی به‌دلایل ایدئولوژیک، سیاسی و جناحی و عدم‌افق‌گشایی پیش‌روی ملت و بخش خصوصی.


این خبر را به اشتراک بذارید!

نظرات


برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید