بدون شک این روزها، از طاقتفرساترین روزهای بازار سرمایه در طی هفت سال اخیر است. در نخستین ماههای شروع ریزش ۹۹، اولا دلار در محدوده ۲۰ تا ۲۵هزار تومان قرار داشت و ثانیا سهامداران پس از یک دوره رشد پرشتاب وارد آن روزهای تلخ شده بودند و تا حد زیادی شرایط روانی آنها متفاوت با امروز بود. تحمل پیوسته و مدام سختیها بدترین اتفاق ممکن برای هر انسانی است. در آزار دیدن یک سهامدار، علاوه بر شدت ریزش، زمان هم نقش مهم و تعیینکنندهای دارد. بهترین روش شکنجه کردن، کاستن از شدت سختیها و افزودن زمان به آن است؛ اتفاقی که این روزها برای سهامداران بورس تهران در حال رخ دادن است. آنها در حالی صفوف فروش سهام خود را میبینند که چهار سال از ریزش سخت و سنگین بازار سرمایه میگذرد.
در این یادداشت سعی بر آن است که با استفاده از تحلیل تکنیکال بدون نتیجهگیری قطعی یا کپیبرداری از اتفاقات گذشته به سرنخهایی برای آینده بازار سرمایه برسیم. بررسی اتفاقات گذشته و پیشبینی دقیقا همان نتایج برای آینده کار چندان صحیحی نیست. کمااینکه پیشبینی شروع رشد بازار سرمایه در بهار ۱۴۰۲ که از سوی اکثر کارشناسان مطرح شد، اشتباه بود. آنها پیشبینی خود را بر مبنای این فرض قرار دادند که از آنجا که هر بار پس از یک دوره ریزش، شاخص کل از سقف قبلی عبور کرده و وارد یک روند صعودی شده، این اتفاق باز هم رخ خواهد داد. اما چنین اتفاقی رخ نداد و بازار وارد یک اصلاح شد. بنابراین نمیتوان با قطعیت گفت چون دورههای زمانی رکود بازار سه الی چهار سال بوده، امروز ما در آستانه شروع یک رشد شدید مانند رشد سالهای ۹۶ تا ۹۹ هستیم.
پس از ریزش بازار در سال ۹۲، بازار سرمایه برای دو سال تمام وارد رکود و اصلاح شد و طی این دو سال، شاخص کل ۳۰درصد افت کرد. در سال ۹۴ اما بازار طی چند ماه تا نزدیکی سقف قبلی افزایش یافت و خوشبینی فراوانی برای ادامه رشد وجود داشت اما بازار وارد یک سال اصلاح زمانی و قیمتی شد. به لحاظ نموداری، یک سال اخیر را میتوان با سال ۹۵ مقایسه کرد. همچنین پس از گذشت دو سال و چند ماه از ریزش ۹۹، بازار سرمایه در سال ۱۴۰۱ وارد یک روند صعودی شد و پس از عبور جزئی از سقف قبلی، مجدد وارد یک اصلاح زمانی و قیمتی شد. ظاهرا بازار سرمایه پس از هر ریزش برای شروع یک روند صعودی بلندمدت نیاز به طی کردن یک چرخه اصلاحی دارد. در ابتدا یک ریزش شدید، سپس حمله به سقف قبلی و تلاش نافرجام برای عبور از آن و در نهایت یک موج اصلاحی دیگر که بیش از قیمت، به لحاظ زمانی آزاردهنده است.
این فرآیند به لحاظ احساسی کاملا قابلدرک است. پس از یک ریزش شدید، بازار شروع به رشد میکند اما خاطرات تلخ ریزش در ذهن سهامداران همچنان پابرجاست و همین عامل مانع از شروع یک روند صعودی میشود و بازار را وارد یک مرحله اصلاحی زمانی میکند که در این مرحله خاطرات ریزش از ذهن سهامداران پاک میشود و شرایط برای شروع یک روند صعودی مهیا میشود. این روزها بازار سرمایه در سومین دوره از سیکل اصلاحی خود قرار دارد و با توجه به حمایتهایی که قبل از درگذشت ریاستجمهوری از دست رفتند، احتمالا اکثریت سهمهای بازار پذیرای ۱۰ تا ۱۵درصد اصلاح دیگر باشد که در شرایط کنونی برای سهامداران سخت و طاقتفرساست. سهامداران باید در نظر داشته باشند این شرایط و این روزها در سال ۹۵ هم برای بازار سرمایه رخ داد.
مطالبی که گفته شد بیانگر این است که بازار سرمایه به لحاظ تکنیکال در حال اتمام چرخه بلندمدتی اصلاح خود است و شرایط برای یک رشد جدید مهیاست. اما نمودارها متاثر از متغیرهای بنیادی بازار هستند. حالا نوبت دولتمردان است که شرایط را مهیا کنند. در برخی از دورههای بازار کار از دست دولت خارج است اما شرایط فعلی متفاوت است. نرخ بهره بالا کمر بورس و تولید را شکسته است. به صورت سنتی زمانی نرخ بهره واقعی در کشور ما مثبت میشود که تورم در سطوح پایینی قرار دارد. اما برای اولین بار نرخ بهره واقعی در حالی مثبت شد که کشور تورم بهشدت بالایی را تجربه میکند. نکته دیگر تامین انرژی صنایع است. سومین کشور در ذخایر نفت، دومین در ذخایر گاز جهان و کشوری که از آفتاب مناسب برای تولید انرژی برخوردار است، امروز باید قلب تپنده انرژی جهان باشد اما متاسفانه در تامین انرژی صنایع خود مشکل دارد. مورد بعدی اختلاف قیمت نرخ دلار نیما و بازار آزاد است.
باید بررسی شود که آیا این اختلاف قیمت، منبع درآمدی برای یک گروه خاص نمیشود؟ آیا این اختلاف قیمت امکان بهرهمندی برای شرکتهای واسطه ایجاد نمیکند؟ و دستآخر مساله مهم چشمپوشی از مالیات و کسب درآمد از این شرکتها توسط دولت است. بدون شک در شرایط عادی، شرکتهای بازار سرمایه موظف به پرداخت مالیاتهای منصفانه و معقول هستند اما با توجه به شرایط فعلی، بخشی از سود این شرکتها به دلیل مشکلات تحریمی مانند نحوه فروش یا تعلیق طرحهای توسعهای از بین میرود. بعد از دولتمردان نوبت به مسوولان سازمان بورس میرسد که درک صحیحی از جایگاه خود داشته باشند. آنها در واقع وکلای سهامداران هستند نه مدیران منصوبی که صرفا به دنبال توجیه کردن شکستها و سرپوش گذاشتن روی مشکلات هستند. امید شاید بهترین روش تحلیلی برای اندک سهامداران باقیمانده این روزهای سرد و زمستانی بورس تهران باشد. سهامدارانی که تعدادشان روز به روز در حال کاهش است.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات