سه‌گانه تردید در بورس

دنیای اقتصاد-پروانه کبره : روز گذشته بورس تهران به شکلی کاملا تکراری شاهد افت قیمت‌ها بود. شاخص کل بورس باز هم از کارنامه روز قبل خود عقب نشست و به سطح دومیلیون و ۱۲۰هزار واحدی رسید. حالا پس از ماه‌ها رکود و نوسان‌های منفی به نظر می‌رسد بازار سرمایه به طور کلی در دالانی از رکود افتاده است؛ کارشناسان بازار سرمایه می‌گویند با توجه به وضعیت متغیرهای اثرگذار بر بازار سهام مشخص نیست انتهای این رکود به کجا ختم شود. در روزهای قبل و در گزارش‌های پیشین «دنیای اقتصاد» به چرایی وضعیت بورس در این روزها پرداخته شد و راهکارهایی از سوی کارشناسان در خصوص بازگشت اعتماد به تالار شیشه‌ای سهام مطرح شد. اما با توجه به اینکه عوامل شکل‌دهنده به وضعیت کنونی بورس، خود در شرایطی غبارآلود به سر می‌برند، پیشنهاد‌های گوناگون برای جذب پول نتوانسته دردی از سرمایه‌گذاران دوا ‌کند.


 بازار سهام به طور مشخص در یک پروسه تکراری رکود و ریزش قرار گرفته و با ثبت یک روز منفی دیگر نشان داد که با عزم جدی سهامداران حقیقی برای خروج پول مواجه است. در حالی بورس‌بازان روی دور منفی حرکت می‌کنند که تنها روز سبزرنگ شاخص کل بورس، همان نخستین روز معاملاتی مرداد بوده است. به این ترتیب و با توجه به وضعیت خروج پول طی هفته‌های اخیر می‌توان این‌طور استنباط کرد که تهدید سهامداران خرد برای خروج از بورس، پیامی آشکار به سیاستگذار به دنبال دارد که نشان‌دهنده اوج اطمینانی حاکم بر بازار است.

شرایط حاکم بر مولف‌های اثرگذار بر وضعیت بورس وضعیتی را پدید آورده که به موجب آن سهامداران نمی‌دانند استراتژی مناسب با این شرایط چیست و در این مواقع انتخاب درست چه خواهد بود؟ برخی از کارشناسان معتقدند در شرایط مشابه استراتژی مطلوب این است که به دور از تمکین از حواشی سیاسی و اقتصادی و با در نظر گرفتن وضعیت بنیادی سهام از فرصت به‌وجودآمده برای خرید اقدام کنند. اما از سوی دیگر برخی دیگر از کارشناسان می‌گویند وقتی شرایط سیاسی و اقتصادی آن‌قدر پیچیدگی دارد که چشم‌انداز روشنی پیش روی متغیرهای اثرگذار نمی‌توان به تصویر کشید، سرمایه‌گذاران با چه پشتوانه‌ای باید پول خود را وارد بورس کنند؟

سهامداران همیشه در صحنه فروش
بررسی‌های آماری نشان می‌دهد بازدهی شاخص کل از ابتدای سال به منفی ۳.۴ درصد رسیده است؛ بازدهی نامطلوبی که به هیچ عنوان برای سهامداران دلگرم‌کننده نیست. به‌خصوص اینکه بازارهای مالی در راستای سناریوهای انتخاباتی در آمریکا با آینده‌ای مبهم مواجه هستند. حال در چنین شرایطی که حتی مشخص نیست رویکرد دولت جدید در رویارویی با آمریکا بر چه محوری استوار است و وضعیت تحریم‌ها به کجا می‌رسد، طبیعی است بازار سهام بدون مشتری بماند. در روزهای گذشته رفتار دلار و تورم نشانه‌هایی جدید از انتظارات را در معرض دید فعالان اقتصادی گذاشته‌اند. به این ترتیب توجه به تغییر مسیر انتظارات می‌تواند وضعیت مبهم بازارها را تا حدود زیادی توجیه کند.

در همین رابطه علیرضا فرشید، کارشناس بازار سرمایه، گفت: آنچه در فضای سیاسی کشور می‌گذرد، سبب شده آن دسته از سهامدارانی که معمولا با اتکا به بخت و شانس دست به سرمایه‌گذاری می‌زنند، در این مقطع به دلیل غیرقابل پیش‌بینی بودن فضای حاکم بر کشور کلا قید ورود به بورس را بزنند. آنچه باعث شده طرف فروش همچنان رونق داشته باشد به سه عامل باز‌می‌گردد.  ابهامات پیرامون کابینه اقتصادی دولت مهم‌ترین ترس حال حاضر بورس‌بازان است. تردید نسبت به تفکرات اقتصادی دولت جدید می‌تواند مهم‌ترین مانع ورود پول به بازار باشد. همان‌طور که مشاهده کردیم، هم‌زمان با بالاگرفتن حواشی مرتبط با انتخاب کابینه دولت چهاردهم، بازار سرمایه نیز به‌سرعت وارد فاز فروش شد وکانال ۲.۲میلیون واحد را که با هیجان بعد از انتخابات به دست آورده بود مجددا از دست داد.

بازار سهام، معاملات بعد از انتخابات را در حالی آغاز کرد که روندی صعودی و پایدار برای شاخص کل آن پیش‌بینی شده بود. با‌این‌حال، پس از گذشت سه هفته به‌‌رغم برخی اتفاقات مثبت ازجمله افزایش نرخ دلار نیمایی به سطح ۴۴هزار تومان، شاخص اصلی بازار وارد مدار نزولی شد که نتیجه آن کاهش انگیزه برای خرید و افت ارزش معاملات شد.

بررسی رفتار معامله‌گران حاکی از آن است که بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات، طرف تقاضا محتاطانه‌تر از قبل رفتار کرده است؛ امری که از سه عامل مهم نشات می‌گیرد. موضوع کسری بودجه و ترس از انتشار اوراق به عنوان یکی از عوامل اصلی ورود پول به تالار سهام شناحته می‌شود. احتمال افزایش نرخ سود نیز با روی کارآمدن دولت جدید دومین مورد مبهم در بازار است. علاوه بر این دو عامل، نامشخص بودن مختصات تیم اقتصادی دولت باعث شده بورس تهران به بازاری پرریسک برای سرمایه‌گذاری تبدیل شود. از این رو مسیر حرکت شاخص کل سهام را در کوتاه‌مدت و میان‌مدت نمی‌توان صعودی پیش‌بینی کرد.

علیرضا فرشید با بیان اینکه عبور نرخ دلار نیما از مرز ۴۴هزار تومان به منزله بازگشت بارقه ‌امید در میان سهامداران نیست، اظهار کرد: فاصله نرخ دلار نیما با دلار آزاد همچنان زیاد است. شکاف ۳۴درصدی این نرخ برای سهامداران قابل هضم نیست. به ویژه اینکه دلارآزاد در روزهای گذشته در مسیر افزایشی حرکت کرده است. به این ترتیب روند صعودی و البته لاک‌پشتی نرخ دلار نیما را نمی‌توان برای بورس امتیازی مثبت دانست. شرایطی که در بازار سرمایه وجود دارد به‌روشنی گویای آن است که عرضه‌های پی‌در‌پی، شاخص‌های سهامی را به سمت سطوح پایین‌تر هدایت می‌کند. البته با توجه به اینکه حجم معاملات در حال حاضر در سطوح پایینی قرار دارد، جای امیدواری وجود دارد. این موضوع بیانگر آن است که حتی فروشندگان بارغبت دست به فروش نزده‌اند. بنابراین می‌توان این‌طور عنوان کرد که این میزان از فروش می‌تواند در راستای تامین نیازهای روزمره صورت گرفته باشد.

اما آیا شاخص کل ممکن است به سمت سطوح پایین‌تر بغلتد؟ فرشید معتقد است در این مقطع وضعیت بازار نباید با شاخص کل سنجیده شود. سطوح بین ۸ تا ۹هزار همت ارزش کل بازار سهام کشور است که سطوح نسبتا ارزنده‌ای به شمار می‌رود. این در حالی است که نرخ بدون ریسک، حدود ۳۱درصد و صرف ریسک بازار، ۱۵ تا ۱۷درصد است. لذا سوئیچ کردن از ‌ نرخ بدون ریسک به سمت بازار نیازمند تغییر پارامترهای عمده‌ای است که ضروری به نظر می‌رسد.

معاملات بورس تهران از ابتدای تابستان در فضایی محافظه‌کارانه دنبال شد و شاخص کل به غیر از نخستین روز معاملاتی این ماه، عقبگرد را به نمایش گذاشت. خروج پول و تنزل قابل‌ملاحظه ارزش معاملات خرد بعد از اعلام نتایج انتخبات را می‌توان یکی از مهم‌ترین‌ نشانه‌های این فضای احتیاطی برشمرد.  تداوم نگرانی‌های سیاسی تاثیرگذار بر اقتصاد کلان کشور عواملی بودند که طی روزهای قبل تردید بیشتر سهامداران را نسبت به روند کوتاه‌مدت قیمت سهام برانگیختند.


این خبر را به اشتراک بذارید!

نظرات


برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید