حمیدرضا نظری
صندوقهای سرمایهگذاری سهامی اهرمی، از اواخر ۱۴۰۰ وارد بازار سرمایه ایران شدند؛ ابزاری تازهنفس و پرریسک برای سرمایهگذاران حرفهای که به دنبال سودهای بیشتر با پذیرش نوسان بالا هستند. این صندوقها به واسطه استفاده از اهرم، همیشه محل بحث و حساسیت نظارتی بودهاند.
آیا فشار سازمان بورس بر صندوقهای اهرمی منطقی است؟
در تازهترین واکنش، سازمان بورس خواستار کنترل فاصله بین قیمت واحدهای صندوق با NAV شده است؛ فاصلهای که اخیرا به میانگین منفی ۵درصد رسیده و سازمان، آن را نگرانکننده میداند. به همین دلیل، مدیران صندوقها موظف شدهاند با صدور و ابطال هدفمند، استفاده از مشتقهها و اصلاح پرتفوی، این فاصله را کاهش دهند. اما سوال اصلی این است که آیا این فشار، در شرایط فعلی بازار راهگشاست یا خودش بخشی از مشکل میشود؟اما در این میان چالشهایی نیز وجود دارد.
چرخه معیوب فروش: اجبار به ابطال واحدها در بازار کمعمق، یعنی فروش دارایی و فشار بیشتر روی قیمتها. چرخهای که میتواند صندوق را وارد باتلاق کند.
ابهام در نقطه تعادل p/NAV: آیا فاصله ۵ تا ۱۰درصدی زیر NAV برای صندوق اهرمی غیرطبیعی است؟ بسیاری از تحلیلگران میگویند در بازاری با نرخ سود بالا و نبود ترند صعودی، این فاصله منطقی است.
گردونه میلی رو بچرخون ۱۰۰،۰۰۰ میلیگرم طلا ببر...
نقش حیاتی مدیر صندوق: مدیریت ریسک و استفاده درست از ابزارهای در دسترس، برند صندوق را میسازد. رفتار بازارگردان، پیام عملکرد صندوق است.
خستگی بازار از تغییرات مقررات: وقتی قوانین مدام تغییر میکنند، بازار سردرگم میشود. ما نیاز به مقررات پایدار و شفاف داریم، نه نسخههای اضطراری موقت.
آموختههای تلخ گذشته: تجربههایی مثل «پالایش» و «دارایکم» نشان میدهد که رها کردن صندوقها در غیاب قانونگذاری روشن، چطور میتواند به فاجعه برای سرمایهگذاران تبدیل شود. به همین منظور چندین راهکار وجود دارد:
۱. شفافیت عملکرد مدیران صندوق و گزارشدهی مستمر به بازار
۲. اصلاح تدریجی مقررات و پرهیز از تصمیمات واکنشی
۳. حمایت ساختارمند رگولاتور بهجای اعمال فشار دستوری
۴. بازتعریف تعادل منطقی بین NAV و قیمت با توجه به ماهیت اهرم
۵. ارتقای سواد مالی سرمایهگذاران درباره ریسکهای این ابزار
۶. نظارت مستمر مبتنی بر داده و تحلیل، نه سیگنالهای مقطعی
صندوقهای اهرمی ابزارهایی هستند با قدرت خلق بازده بالا؛ اما مثل هر ابزار پیچیدهای، به مدیریت دقیق و نظارت هوشمندانه نیاز دارند. سازمان بورس باید بین نظارت و حمایت توازن ایجاد کند تا نه بازار آسیب ببیند، نه این ابزار از مسیر توسعه خارج شود. اگر قرار است صندوقهای اهرمی بخشی جدی از آینده بازار باشند باید با قوانین پایدار، مدیران توانمند و سرمایهگذاران آگاه از آنها حمایت کرد. مسیر بلوغ بازار، با تصمیمات سنجیده ساخته میشود، نه با واکنشهای کوتاهمدت. اما از سویی فشار سازمان بورس بر صندوقهای اهرمی ممکن است به نتیجه مطلوب نرسد؟ صندوقهای اهرمی با ساختار خاص خود و تاثیرپذیری بالا از شرایط بازار، نیاز به تصمیمگیریهای دقیق و مدیریت فعال دارند. اما فشارهای نظارتی اخیر، اگر بدون درک عمیق از سازوکار این صندوقها باشد، میتواند اثر معکوس داشته باشد و موانع و چالشهایی در این میان وجود دارد.
۱: چرخه معیوب فروش در بازار کمعمق. در این وضعیت ابطال اجباری واحدها منجر به فروش دارایی، فشار فروش، و کاهش بیشتر NAV میشود. در عمل، صندوق وارد یک چرخه فرسایشی میشود.
۲: ابهام در نقطه تعادل منطقی p/NAV. برای صندوقهای اهرمی، فاصله ۵ تا ۱۰درصد زیر NAV در شرایط فعلی قابلقبول است. فشار برای نزدیک کردن اجباری قیمت به NAV ممکن است سازوکار طبیعی بازار را مختل کند. نبود ثبات در قانونگذاری، برنامهریزی مدیران را مختل میکند و ذهن سرمایهگذاران را آشفته میسازد. سیاستهای دستوری، اگر پشتوانه تحلیل نداشته باشند، نتیجهای معکوس دارند. ریشه بخشی از مشکلات، در درون صندوقهاست. مدیریت پرتفوی، تعیین ضریب اهرم، و تصمیمگیری درباره زمانبندی صدور/ابطال، باید در اختیار مدیر متخصص باشد، نه تحت فشار بیرونی. در شرایط رکودی فعلی، انتظارات از صندوقها باید واقعبینانه باشد. فشار بیش از حد، تنها نقدشوندگی بازار را کاهش میدهد. کاهش ضریب اعتباری بهتنهایی تاثیر مثبت نداشته و گاه به بدبینی بازار دامن زده است. تصمیمات باید سیستمی باشند، نه واکنشی. فشار زمانی اثرگذار است که درک دقیقی از ماهیت ابزار و شرایط بازار وجود داشته باشد.
در غیر این صورت تنها باعث نوسانات بیشتر، رفتارهای هیجانی، و افت اعتماد سرمایهگذار خواهد شد. پایداری مقررات، تقویت ابزارهای مشتقه برای هجینگ، و بازتعریف نقاط تعادل در NAV، راهکارهایی است که هم مدیر صندوق را توانمند میکند، هم سرمایهگذار را مطمئن، و هم ناظر را موثر.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات